انعکاس آیینه شماره 585
معلمان خرید خدمات آموزشی و تذکار به روحانی
چند سال پیش طی دستورالعملی اختیاراتی به آموزش و پرورش داده شد تا از طریق خرید خدمات آموزشی در مقاطع مختلف تحصیلی با بکارگیری متقاضیان دارای حداقل مدرک کارشناسی در رشتههای مرتبط و یا متناسب کمبود معلمان مورد نیاز را جبران نماید. بیشتر استانها و معمولاً در دبستانها تعدادی معلم با شرایط اعلام شده انتخاب و در آموزشگاهها به تدریس اشتغال ورزیدند. تاکنون برای پرداخت حقوق معلمان خرید خدمات ردیفی در لایحه بودجه در نظر گرفته نشده اما به قرار اطلاع در سال 1398 بدین منظور بودجهای پیشبینی شده است. این افراد در یکسال تحصیلی «نه ماه»، ماهیانه حقوقی معادل کمتر از یک میلیون تومان دریافت میکنند و گاه اتفاق افتاده که بیش از 6 ماه همین مبلغ ناچیز هم در پایان هر ماه به آنها پرداخت نمیگردد و به یقین بیشتر این افراد علاقهمند به شغل معلمی هستند و در امر تدریس و کلاسداری موفق بوده و به آموزش نوباوگان وطن اشتغال دارند. نگارنده این سطور 3 سال پیش در حضور رئیسجمهور با اشاره به خواستها و نیازهای مردم دارالعباد گفت: «...اساسیترین مطلوب و آرزوی یزد عطشناک آب است. آب در همه جا مایه حیات و زندگی و در یزد اصل حیات است. استدعای دیگر، کوشش بیوقفه همه دولتمردان برای رونق اقتصادی و صنعت یزد و بهبود وضع معیشت آحاد مردم، به ویژه اشتغال جوانان تحصیل کرده در دارالعباده و شکوفایی همه جانبه رفاه و منزلت اجتماعی است. تقاضای عامّه مردم از مردان دولت شما این است که بکوشند تا آسیبهای اجتماعی که بنیان خانواده و اخلاق و تربیت و فرهنگ اسلامی را تهدید میکند، کاهش یابد. بذل عنایت دولت یازدهم در امر بهداشت و درمان در سراسر کشور کاری قابل تقدیر است، بدان امید که در سال 1395 مطالبات فرهنگیان صبور بهویژه تعدیل و ترمیم حقوق بازنشستگان در سالهای گذشته به فرجامی نیکو بیانجامد و نیز تأمین نیازهای مدارس در سراسر مملکت مورد توجه بیشتر قرار گیرد تا مدیران آموزشی، بیدغدغه برای پرداخت هزینههای ضروری؛ از جمله آب، برق، گاز و تهیه وسایل سرمایش و گرمایش استاندارد به رهبری آموزشی بیندیشند. درخواست رسیدگی برای حلّ مشکلات معلّمان مدارس حمایتی و حقّالتدریسی یزد در سال جاری (1394) را دارم. امروز بسیاری از علاقهمندان به آن جناب در کنار درخواستهای به حقی که دارند خواهان تلاش برای رفع حصر محصورین، آزادی فرهنگیان و کارگران زندانی سالهای گذشته و رفع مشکلات زندگی خانوادههای زندانیان کشور هستند...»(1)
نه تنها در این سالها مشکل معلمان خرید خدمات آموزشی که اول به نام معلمان حمایتی شناخته شده بودند حل نشد بلکه هرگاه مقامات عالی وزارت آموزش و پرورش یا بودجهنویسان به یزد میآمدند و وعده امروز و فردا و این هفته و آن هفته میدادند وعدهها نیز تحقق نمییافت. مدیران ارشد اجرایی استان نیز موضوع عدم پرداخت به موقع حقوق این گروه از معلمان که با مشکلات و گرفتاریهای فراوان باید روزگار بگذرانند را به اطلاع مقامات مرکزنشین میرساندند تا حقالزحمه اندک آنان را به موقع پرداخت کنند اما معمولاً نتیجهای حاصل نمیشد. اخیراً تعدادی از این افراد که چند روز مدرسه و کلاس را ترک کرده بودند، خوشبختانه روز شنبه 29/10/97 با صدور اطلاعیهای در محل کار حضور بهم رساندند. بنابراین وظیفه میداند از اینکه مجدداً به تعلیم و تربیت نوباوگان این شهر و دیار پرداختند از یکایک همکاران عزیز و ارجمند که در کلاس حاضر شده سپاسگزاری نماید. حق گرفتنی است اما چه بهتر که در روزهای رسمی کلاس را ترک نکنند. آیا مرکزنشینان که بسیاری از آنان در ساختمانهای سربفلک کشیده و بر روی مبلهای گران قیمت و در اتاقهای لوکس نشسته و در ویلاها و برجها زندگی میکنند و بر مرکبهای میلیارد تومانی سوار میشوند اما شعار همراهی و همگامی با میلیونها نفر که زیر خط فقر به سر میبرند میدهند، درد کارگران و کارمندانی را احساس میکنند که چند ماه پیدرپی همین حقوق حدود یک میلیون تومان را به موقع دریافت ننمایند؟ مناسب میداند نظر خوانندگان آیینه را به فرازهایی از اطلاعیه معلمان خرید خدمات آموزشی یزد که با اقدام خداپسندانهای در آموزشگاههای محل خدمت حاضر شده و به انجام وظیفه اشتغال ورزیدند جلب نماید: «...حالمان بدِ بد است. جوانان تحصیل کردهای هستیم که پنج سال خون دل خوردهایم اما عاشقانه در سنگرهایمان حاضر شده و انرژیمان را برای آیندهسازان این مرزوبوم گذاشتهایم. همیشه اصل تعامل را در زمانهای مختلف رعایت کردهایم. مهر آفریدیم، ولی بیمهری دیدیم... حرفها و رفتارهایی را از جانب برخی مسئولین دیدیم و شنیدیم که قلبمان را به درد آورد. برخی به دنبال دلسردکردنمان بودند، به جای حل مسئله، به دنبال پاک کردن صورت مسئله رفتند... همانهایی که حداقل در این یک سال قولهای مکرر دادند و خسته هم نشدند... همانهایی که حتی حاضر نشدند یک نامه را به صورت کتبی پاسخ دهند... حتی برخی بودند که مرامشان تحقیر، تهدید و بیاخلاقی بود. جایگاه و وظیفهشان (که همانا خدمت خالصانه به خلق از جمله فرهنگیان است) را فراموش کردند... ولی به هر حال صدایمان را بازهم به گوش مسئولین رساندیم...»
آنان که با رأی 24 میلیونی بر کرسیهای ریاست جمهوری و وزارت نشستهاند همراه با نمایندگان مجلس شورای اسلامی و گردانندگان نهاد ریاست جمهوری به اظهارات اکبر ترکان مشاور سابق رئیسجمهور و رئیس هیاتمدیره شستا که در رابطه با اختیارات معاون اول رئیسجمهور دکتر حسن روحانی گفته است چه پاسخی میدهند؟ «...ریاست جمهوری به اندازه یک وزارتخانه پرسنل دارد و 3500 نفر در دفتر و نهاد ریاست جمهور کار میکنند و آن زمان که من در دولت آقای هاشمی وزیر بودم، کل نهاد ریاست جمهوری 600 نفر کارمند داشت و دفتر رئیس جمهور هم حدود 50 نفر پرسنل داشت... در هر دورهای از ریاست جمهوری کارکنان نهاد ریاست جمهوری افزایش یافته و بسیاری از دوستداران رئیس جمهور در نهاد استخدام شدند؛ از قبیل افرادی که در انتخابات کمک کرده بودند، پوستر چسبانده بودند، از تیر بالا رفته بودند و... به این ترتیب به استخدام نهاد ریاست جمهوری درآمدند و تعداد کارکنان نهاد به 3500 نفر رسیده و اداره آن هم بسیار سخت شده و به اداره امور اصلی نمیرسند... راهحل خروج از وضعیت فعلی نهاد ریاست جمهوری این است که تمام این پرسنل را به نهادهایی بدهند که به پرسنل نیاز دارند و باید یک نهاد ریاست جمهوری با 500 پرسنل و زیر نظر معاون اول رییس جمهور داشته باشیم... وضعیت فعلی نهاد ریاست جمهوری و دفتر رئیس جمهور موضوعی است که آقای جهانگیری را کلافه کرده است... ترکان به وضعیت کنونی و نوسانات ارزی کشور پرداخت و گفت: اگر ارز از 3500 تومان به 9 هزار تومان رسیده چرا نرخ پرتقال چهار برابر شده است؟ امسال متوسط قیمت میوهها در بازار ایران در مقایسه با سال قبل که 3 هزار تومان بود به 10 هزار تومان رسیده و نمیشود اینها را به حال خود رها کرد و باید کنترلهایی انجام شود...»(2)
متاسفانه در حال حاضر حدود 150 هزار کلاس درس محیطی امن و گرم برای دانشآموزان معصوم این مرزوبوم نیست. در هر شهر و دیار گاه تا بیش از نیمی از کلاسها به مقاومسازی و بازسازی نیاز دارد به عنوان نمونه در شهر دارالعباده یزد که شهرداری و بعضی از مقامات اداری و روحانی به دنبال احداث پردیس فرهنگی و مصلی هستند علاوه بر بیش از سه هزار کلاس که به بازسازی نیاز دارد تعداد زیادی از دانشآموزان با وضعیت فلاکتباری در مدرسه حاضر میشوند که گفتن و نوشتن درباره آن پشت هر انسان آزادهای را به لرزه درمیآورد. در بعضی از استانها از جمله سیستان و بلوچستان فرزندان این سرزمین آنگونه که میدانیم روز را به شب میرسانند با این وضع دولتمردان و ریاست قوه مجریه و دیگر مقامات ذیربط چه جوابی به گفته حجتالاسلام علیرضا سلیمی نماینده مردم محلات در مجلس شورای اسلامی میدهند که میگوید: «...این حق مردم است که بدانند چه بلایی بر سر چند صد میلیاردی که طبق بودجه سال 97 در اختیار رئیس جمهور بوده آمده است... ولی بهتر است روحانی لیست افراد دریافت کننده این کمک را مشخص کند چرا که مردم منتظر هستند تا ببینند که مبلغ کلان میلیاردی در اختیار رئیس دولت چگونه هزینه شده است... نهاد ریاست جمهوری برای سال آینده قرار است چه کند که بودجه آن 3 برابر سال 97 شده است... آیا افراد جدیدی را استخدام کردهاند و آیا ساختمان جدیدی را احداث کردهاند؟... آیا هزینه تولید مقالهای شده و یا تولیدات دیگری دارند؟ آیا جنگ روانی خاصی انجام دادهاند و آیا قرار بوده کسی را تخریب کنند و آیا هزینه رسانهها برای تایید برخی افراد کردهاند؟...»(3)
مطالبی که ریاست جمهوری در گلستان اظهار نمود در واقع نشانگر عدم مدیریت و عدم نظارت عدهای از مسئولان ذیربط در سطوح مختلف میباشد و اخباری که از اختلاسگران، رانتخواران، مفسدان اقتصادی و دستگیری و محاکمه بهاصطلاح سلاطین و احتکارکنندگان بسیاری از نیازها و مایحتاج مردم و بعضاً خبر از فرار بعضی از آنها داده میشود حکایت از این دارد که عدهای از مقامات عالی رتبه به وظیفه اداری و اجرایی خود عمل نکردهاند. رئیسجمهور میگوید: «...عدهای ثبت سفارش کردند و از بانک مرکزی پول گرفتند با تیمی از دلالهای خارجی هماهنگ کردند، 100 میلیون دلار پول گرفتند 50 میلیون دلار جنس وارد کردند و بقیه را وارد بازار کردند... ما الان برای کالاهای اساسی ارز 4200 تومانی میدهیم. هفتهای نیست که در دولت حرف نزنم داد نزنم و فریاد نکشم، وزیر و معاون وزیر ما هم حریف نمیشود. طرف میرود به اسم ماده اولیه یک دارو را وارد کند، میرود مادهای را میخرد که 3 ماه از تاریخش مانده است و تاریخش را پاک میکنند. خیانتهایی میشود که حتی نمیتوان بیان کرد... همه جا پیروز شدیم یک جا کم آوردیم و باید جبران کنیم و آن در اخلاق، ایثار و فداکاری برای مردم و ادای امانت است. تولیدکننده از ما پول گرفته تا مواد اولیه وارد کند اما جنس را در یک روستایی انبار کرده تا تولید نکند و جنس گران شود. چرا عدهای از ما جیب بزرگ برای بیتالمال دوختیم...»(4)
نکته آخر اینکه آیا بیان موارد فوقالذکر دال بر ناتوانی مدیران و مسئولان ذیربط در انجام وظایف محوله نیست؟ و نباید به دولتمردان هشدار داد که با رعایت عدل و انصاف به داد مردم برسند؟
مدیرمسئول
پی نوشتها:
1- «گزارش سفر رئیس محترم جمهوری به استان یزد، اسفند ماه94، صفحه 49
2- خبرگزاری مهر، 25/10/97
3- تابناک، 25/10/97
4- انتخاب، 25/10/97