انعکاس آیینه شماره 587
منزلت آموزشوپرورش و درخواستی از استاندار یزد
در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران وظیفه میداند از تلاشها و جانفشانیهای علمای مبارز، مجاهدان، روحانیون، دانشگاهیان، فرهنگیان، نویسندگان و اقشار گوناگون در این سرزمین از هر قوم و نژاد و مذهب که طی سالهای متمادی در برابر رژیم ستمشاهی مبارزه کردند، به تبعید و زندان رفتند، شکنجه شدند، تمام سختیها را به جان خریدند بویژه از خرداد ماه 42 تا بهمن ماه 1357 که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی(ره) بنیاد نهاده شد و از شهیدان گلگون کفن در هشت سال دفاع مقدس و ایثارگران و آزادگان و همه آنان که برای دفاع از دین و میهن به میدانهای مبارزه شتافتند و در برابر دشمنان شرق و غرب جانانه فداکاری کردند و آسایش و امنیت را برای شهروندان و ساکنان ایران عزیز به ارمغان آوردند سپاسگزاری و ادای احترام نماید و به یاد شهید محمد علی رجایی به دو موضوع از اتفاقاتی که در مدت همکاری با آن شخصیت والامقام و انقلابی راستین و بزرگ مردی دیندار و سادهزیست رخ داده اشاره نماید باشد تا با لابیگریهای عدهای از مقامات و نمایندگان در این دوران مقایسه و داوری نمود. 39 سال پیش در پایان یکی از جلسات در دفتر وزارت آموزش و پرورش، شهید رجایی گوشه سالن ایستاد و گفت: سلطانزاده! با «حمید آقای ما» چه داستانی پیش آمده، با کمی تامل متوجه شدم براساس صمیمیت و آشنایی که با استاندار وقت یزد مرحوم مهندس حمید قندهاری دارد از روی محبت با نام کوچک از وی یاد میکند و گاه اتفاق میافتاد که مقام عالی وزارت در مذاکرات خصوصی با لهجه یزدی که در اثر همکلاس بودن در دانشگاه با یکی از پیشکسوتان فرهنگی یزد آقای هوشنگ همدانی دبیر ریاضی که خداوند وی را بسلامت دارد آموخته بود سخن میگفت. در جواب به ایشان گفتم: با بررسیهایی که مسئولان اداری و کارگزینی اداره کل آموزش و پرورش انجام دادهاند و مورد تأیید اینجانب میباشد در حال حاضر انتقال همسر مشاور استاندار به شهر یزد میسر نیست. پاسخ داد: هرچه صلاح است انجام دهید و همین امروز شخصاً تلفنی به آقای استاندار میگویم: انجام درخواستتان مقدور نیست!! مدتها گذشت به عنوان نماینده تامالاختیار وزیر آموزش و پرورش در سیستان و بلوچستان برای ارائه گزارش به تهران رفته بودم. به پیشنهاد شهید والامقام محمدعلی رجایی نشستی با حضور نماینده مردم زابل در یکی از اتاقهای مجلس شورای اسلامی برگزار شد.
در آن جلسه پیشنهاد حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد تقی حسینی طباطبایی که به عنوان قهرمان ملی مردم شرق ایران شناخته میشد و سالها برای پیروزی نهضت امامخمینی(ره) در سیستان و بلوچستان مبارزه کرده بود و در سال 1352 به اتهام جمعآوری کتب به اصطلاح مضّره، ارتباط با تبعیدشدگان، پخش رساله امامخمینی(ره) و تشکیل جلسات و سخنرانیهای ضد رژیم پهلوی به زندان افتاده و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اولین دوره به عنوان نماینده مردم زابل به مجلس شورای اسلامی راه یافته بود در مقام نماینده مردم زابل در مجلس شورای اسلامی از راقم این سطور به عنوان نماینده تامالاختیار وزیر آموزش و پرورش در سیستان و بلوچستان میخواست فردی را که معرفی کرده بود به سمت رئیس آموزش و پرورش زابل منصوب گردد. پاسخ به یک هفته بعد تا بررسیهای اولیه انجام گیرد موکول گردید و بعد از چند روز تلفنی محترمانه به نماینده شهرستان زابل اعلام نمودم: چنین امری میسر نیست و مقاومتی هم از سوی آن نماینده بزرگوار که در هفتم تیر ماه 1360 در حادثه دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید نشان داده نشد. بدیهی است اگر یاری پروردگار و پشتیبانی و همگامی و همکاری مقام عالی وزارت و دولتمردان نبود هر دو موضوع میتوانست در آن موقعیت حساس بویژه در سیستان و بلوچستان مشکلات عدیدهای برای آموزش و پرورش منطقه به وجود آورد.
در 11 بهمن سال 96 در این ستون مقالهای با عنوان «یزد مهد فرهنگ و عملکرد ضعیف وزیر آموزش و پرورش» منتشر گردید که مناسب میداند با تأیید تمام مطالب مندرج در آن مقاله فرازهایی از آن را مجدداً به اطلاع خوانندگان برساند:
«صاحبنظران تعلیم و تربیت اهداف متعدد اعتقادی، اخلاقی، علمی، آموزشی، فرهنگی، اجتماعی، زیستی، اقتصادی و سیاسی را برای پیشرفت آموزشوپرورش در چشمانداز آینده این دستگاه عریض و طویل پیشبینی کردهاند. بدیهی است این اصول ارزشمند نظری برای نیل به مقصود و عبور از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب نیازمند سیاستگذاری، برنامهریزی، اجرا و نظارت است. متاسفانه گاه مدیریت دستگاه تعلیم و تربیت به کسانی سپرده شده که یا در اصول فوق ضعیف و ناتوان بودند و یا در لایههای میانی مدیریت آموزشوپرورش افراد ناکارآمد و ناتوان را نصب کردند. صرف نظر از مقاطعی کوتاه که چهرههای درخشانی چون شهید رجایی و شهید باهنر مصدر این امر خطیر شدند و متاسفانه فرصت بروز و ظهور نیافتند، امروز شاهدیم که نظام تعلیم و تربیت مجموعهای از نارساییها و انبوهی از مشکلات آوار شده بر مملکت را در معرض دید همگان قرار داده است. به نحوی که ساختار جذب نیرو و تربیت معلم، نحوه پرداخت حقوق و مزایای کارکنان، شیوه اداره مدارس دولتی در نقاط نزدیک و دور افتاده مملکت، نحوه تخصیص اعتبارات مورد نیاز آموزشوپرورش، تبعیض نابجا و ناروا در همسانسازی حقوق شاغلین و بازنشستگان، تعدد مدارس اعم از دولتی و غیردولتی و دامن زدن به تبعیض آموزشی در اشکال مختلف همه و همه حکایت از پیچیدگیها و دشواریهای فراوان این دستگاه دارد. بدون شک عملکرد مطلوب و توانایی و کارآمدی مدیران جامعه رضایت شهروندان را جلب خواهد نمود و صرف ادعای اصولگرایی یا اصلاحطلبی در مدیریت آموزشوپرورش راه به جایی نخواهد برد و مدیرانی که به علت ناکارآمدی مسئولان مافوق، مدیریت شهر و استانی به عهده آنها گذاشته میشود موفق نخواهند بود و در این راه پر فراز و نشیب، تعهد و احساس مسئولیت، توانایی علمی و تخصصی، سابقه و تجربه مدیریت در سطوح مختلف آموزشی و اداری، فهم و درک درست از توقعات بجا و بحق دانشآموزان و اولیای محترم آنان، برآوردن نیازها و خواستههای معقول و منطقی همکاران، ارتباط و پیوند سنجیده با مسئولان وزارتخانه و لایههای پایینی مدیریت، شناخت صحیح مقاطع تحصیلی و آموزشی و یافتن نقاط قوت و ضعف این مجموعهها و... کار ساز میباشد که دستان توانا و افکار و اندیشههای پویا فقط میتواند راهگشای معضلات آموزشوپرورش باشد. با کمال تاسف باید اعلام نمود عملکرد وزارت آموزشوپرورش بویژه شخص وزیر در دو، سه ماهه اخیر در چند استان از جمله یزد نه تنها در مقایسه با شهیدان رجایی و باهنر که -قیاسش قیاس معالفارقی است- بلکه در برابر بسیاری از وزرای قبلی آموزشوپرورش نیز در چند دهه اخیر ضعیف و ناتوان و ناکارآمد بوده و بعید است بتوان با ادامه این روش بر مشکلات آموزشوپرورش فائق آمد گرچه به یقین انتخاب مدیرکل را حق مسلم وزیر میدانم...»
تعریف و تمجید موافقان و انتقاد و اعتراض و یا حملات تند مخالفان وضعیت فعلی آموزش و پرورش یزد در کانالها و سایتهای مجازی نه تنها به آرامش محیط فرهنگی دارالعباده کمکی نکرده بلکه به اختلافات افزوده و بد دفاعکردنها نیز به شایعات دامن زده است. حوادثی که در مرکز یا بعضی از شهرهای استان و مجمع خیرین و... در چند ماه اخیر به وقوع پیوسته است به زیان فرهنگ این شهر و دیار و منطقه به معنای عام آن میباشد. قابل تأمل اتفاقاتی بود که در تغییر رئیس سابق آموزش و پرورش اردکان که بازنشست شده و نحوه انتصاب رئیس فعلی آن شهر رخ داد و در نهایت سبب نامهنگاری امامجمعه اردکان و مدیر حوزه علمیه آن شهرستان در حمایت از امامجمعه و یا اظهارات فرماندار اردکان در این زمینه و پاسخ روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش یزد گردید. گرچه نویسنده تمایلی ندارد درباره عملکرد استاندار سابق که در یزد حضور ندارد مطلبی بنویسد اما بخشهایی از این پیشآمدها را نتیجه اقدامات معمولاً نابجایی میداند که در یکسال گذشته صورت گرفته و گاه بدون تحقیق و بررسی پشتیبانی و یا در مواردی عدم حمایت عالیترین مقام اجرایی وقت استان را در پی داشته است. بنابراین پیشنهاد میگردد دکتر محمدعلی طالبی که در آن ایام در مقام معاونت سیاسی، امنیتی استانداری از پیشآمدهای گذشته مطلع میباشد و بر آنها اشراف دارد، در حال حاضر به عنوان استاندار چارهای بیندیشد تا شاهد اتفاقاتی که در آموزش و پرورش استان پیشآمده نباشیم. آنان که از نزدیک حقیر را میشناسند و یا مقالات آیینه یزد را خواندهاند میدانند نگارنده این سطور بدون شک مخالف ایجاد هرگونه محیط امنیتی برای فرهنگیان و کارگران میباشد و معتقد است موارد مبتلا به محیطهای آموزشی و کارگری را میتوان با تعامل و گفتوگو و همراهی و همدلی و مذاکره و بحث و تبادلنظر و بویژه احترام به اربابرجوع و سعی و کوشش در تحقق درخواستهای قانونی آنان در حد توان و امکانات موجود حل و فصل کرد. به هرحال نیازی به بازگو کردن آنچه در این چند ماه در آموزش و پرورش بعضی از شهرها و مناطق و مرکز استان به وقوع پیوسته نیست. چه بسا اتفاقاتی در نهادها و ادارات و سازمانها رخ دهد و احیاناً حق عدهای ضایع شود، امّا مراجعهکنندگان امکان آن را ندارند که به مقامات اجرایی و یا روحانی مراجعه نمایند یا در رسانهها و فضاهای حقیقی و مجازی چیزی بنویسند بنابراین بغضها در گلو میماند، عدهای دخالتهای دیگران در امور آموزش و پرورش و احیاناً اهانتها را ناخواسته تحمل میکنند و گاه نقل این مجلس و آن محفل میشود. در چهلمین سال از پیروزی انقلاب اسلامی آرزوی فرهنگیان آن است تا با تدبیر و دوراندیشی، منزلت و جایگاه آموزش و پرورش در تمام مناطق کشور به درستی و شایستگی شناخته شود و دولتمردان و کارشناسان برای رفع کاستیها و نابسامانیها قیام و اقدامی درخور و لایق انقلاب را به منصّه ظهور و بروز برسانند. چنین باد.
مدیرمسئول