طنز شماره 136
«آمیرزاقلمدون» وصی «زبان بریده» شد
برادران و خواهران محترم
اکنون که حسب ضرورت و به اجبار به علت طولانی بودن راه مقصد مجبور به مسافرت با هواپیما هستم از کلیه دوستان، آشنایان، همشهریان، خانواده و اقوام، طلب حلیت نموده و در صورت قصور عذر تقصیر دارم نظر به اینکه خطرات از بدو پرواز، در حین پرواز و حتی پس از فرود در بیخ گوش ماست و شاید امید دیدن روی ماهتان را نداشته باشم به استحضار میرساند عکسی به رسم امانت به انضمام وصیت خدمت «آمیرزا قلمدون» گذاشته بر روی کلیه اعضای بدن و حتی دندان مصنوعی نام خود را حک کردهام .
از آنجا که مسوول وقوع این حوادث این مرحوم یا مرحومان از قبیل خلبان و رئیس شرکت هواپیمایی میباشند قاطعانه اعلام میکنم بنده هیچگونه شکایتی در این سانحه احتمالی نداشته و از استکبار جهانی و ایادی آن بیزاری خود را اعلام میدارم.
ضمناً از اسقاط فروشان و سمساران کشور دوست و (تقریبا برادر) که در جهت تنظیم نفوس ایرانیان جد و جهد مینمایند و بنده را نیز از دست طلبکاران، زن و فرزند و به ویژه مادرزن راحت نموده تشکر مینمایم.
در پایان از کلیه اظهار همدردی کنان و تسلیت گویان به ویژه وزیر محترم راه و ترابری و رئیس سازمان هواپیمایی که در اعزام هیات حقیقت یاب اقدام نموده و مکررا دست آوردهای خود را بر میشمارند کمال سپاسگزاری را دارد . دیگر عرضی نیست.
زبان بریده