تیتر یک شماره 595
تعیین زمان معین و یا نزدیک به معین
یکی از دروغهای مربوط به ظهور است
حجتالاسلام هادی سروش: متاسفانه در عصر اخیر، همانطوریکه چالشهای مهدویت موجب کجفهمی میشود، قدرتطلبیها هم باعث میشود تا بازار “کاسبان ظهور” رونق پیدا کند!
حجتالاسلام هادی سروش، مدرس حوزه علمیه در یادداشتی با عنوان “چالشهای “مهدویت” و کاسبان “ظهور”” در کانال تلگرامی خود نوشت: “امامت” تئوری محکم و غیرقابل انکار شیعه است.
اما هیچ تئوری حقی نبوده و نیست مگر اینکه در طول زمان توسط انسانهای ناآگاه و یا مغرض مبتلا به چالش و بلکه آسیبهای جدی شده و “امامت” هم از این چالش، مستثناء نبوده و نیست. همانطوریکه امامت در عصر حضور “امام” دچار برخی کجفهمیهایی مانند غلو و یا عدم عصمت و یا عدم ولایت تکوینی و یا تشریعی و... بوده، در عصر غیبت امام هم، مقوله غیبت و مقوله ظهور امام نیز، دچار بحرانهای فکری و بلکه اعتقادی است. برای ایمنی از گزند هر آسیب و چالشی؛ وظیفه “معرفت” است که امام خمینی(ره) از آن چنین یاد میکرد؛ «سلام بر او و سلام بر منتظران واقعی او، سلام بر غیبت و ظهور او و سلام بر آنان که ظهورش را با حقیقت درک میکنند و از جام هدایت و معرفت او لبریز میشوند». بعد از اعتقاد جازم به اینکه “امامت” ملازم با “عصمت” است، باید باور داشت که وظیفه الهی امامان؛ “هدایت” است و بس.و لازمه هدایت؛ مقام عبودیتِ امام، ارتباط تنگاتنگ او با خداست، و بعد؛ ارائه الگوی رفتار شایسته و نیک، و نیز نهادینه نمودن عبادت، در جوامع بشری میباشد؛ «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَینَا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءَ الزَّکاةِ ? وَکانُوا لَنَا عَابِدِینَ.» (انبیاء/73) مهمترین مصداق “فعل الخیرات” که رفتار نیک و شایسته است؛ “عدالت” است که در اجرایی کردن عدالت به عنوان وظیفه “امام” تفاوتی بین عصر حضور و یا عصر غیبت نیست. عدالت مهمترین وظیفه و والاترین خروجی “وجود امام” است. اگر این نکته نه چندان پنهانِ اعتقادی، در ابتداء این نوشته تصریح شده بدین جهت است تا بدانیم؛ هر چیزی غیر از عدالت به امام موعود(عج) نسبت داده شود، به هیچ عنوان قابل دفاع بشکل دفاع قطعی عقلی نخواهد بود. “عدالت” است که با حدیث مشهور و معروف بین شیعه و سنی رسیده که؛ «یمْلَأُ الأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»، در نتیجه تمام خصوصیاتی که برای “ظهور” شمردهاند اگر راستای عدالت بصورت روشن نباشد، مانند چگونگی بعضی از شهرها در زمان ظهور، و یا تعداد افراد مومن از نقاط مختلف جهان، و یا زمان ظهور و یا... حتما قابل اطمینان صد درصدی نخواهد بود. اگر احادیث و روایاتی که چنین مضامینی را دربردارد، اگر مبتلا به ضعف سند نباشد که هست، میتواند در زمان ظهور، بجهت “بداء” مورد تغییر اساسی قرار گیرد. از این رهگذر هر ادعایی که یکی از خروجیهای “ظهور پنداری” باشد، قویاً محکوم و مردود است. متاسفانه در عصر اخیر، همانطوریکه چالشهای مهدویت موجب کجفهمی میشود، قدرتطلبیها هم باعث میشود تا بازار “کاسبان ظهور” رونق پیدا کند! در اینجاست که، “ظهورپنداری” هایی، حتی در بین مومنین و بین بعضی چهرههای بظاهر انقلابی و یا مهم حوزوی دیده میشود! برخی از این موارد انحرافی را برای آگاهی و مصون بودن همگان، خصوصاً جوانان عزیز، برمیشماریم؛
1) زمانگرایی در مورد ظهور
تعیین زمان معین و یا نزدیک به معین یکی از دروغهای مربوط به ظهور است. متاسفانه در این سالها این دروغ بزرگ که حضرت(عج) در فلان سال و یا روز جمعه از فلان ماه ظهور میکند چنان رایج شد که حتی بشکل رسانهای مانند؛ سیدی و سایت و دیگر ابزارهایی از این قبیل مورد تبلیغ قرار گرفت که نمونه آن؛ سیدی “ظهورنزدیک است” بود! این در حالیست که در روایات ما تعیین هر زمانی برای ظهور قویا تکذیب شده است. ما “اصل” مهمی در بحث تعیین زمان ظهور داریم بنام “کذب و تکذیب و قاتون”، که بمعنای دروغگویی کسانی است که برای ظهور، زمان تعیین میکنند. حضرات ائمه(ع) در این باب صریحا فرمودند که؛ «تعیینکنندهگان زمانی خاص برای ظهور دروغگو هستند و ما خاندانی هستیم که وقت ظهور راتعیین نمیکنیم –کذب الموقتون، ما وقتنا فیما مضی و لا نوقت فیما یستقبل». (ر.ک: الغیبه شیخ طوسی) در حدیث، از امام باقر و امام صادق و حتی از خود امام زمان آمده که؛ «هر تعیینکننده زمانی خاص را برای ظهور دروغگوست و باید تکذیب شود –یکذب فیها الوقاتون..». (ر.ک:کافی و کمالالدین) مهم این است که در این طائفه از روایات آمده؛ «وظیفه شیعه فقط تسلیم امر پروردگار بودن است -ینجو فیها المسّلمون».
2)حکومتی را مقدمه ظهور و یا متصل به دولت حضرت(عج) دانستن!
این نیزدروغ دیگری است چهارصد سال پیش در مورد دولت صفویه چنین توهم باطلی از زبان برخی بزرگان رواج پیدا کردکه شیخ حر عاملی کتابی با عنوان «الایقاظ من الهجعه» در ردآن نوشت. متاسفانه این “کلام بیمبنا” یعنی تعیین زمان ظهور، امروزحتی از برخی تریبونهای رسمی مانند نمازجمعه باز هم شنیده میشود!! از این گروه جلوتر گروه بعدی هستند.
3)رضایتپنداری
از آسیبهای جدی جریان “مهدویت” رضایتپنداری است نسبت به شخص و یا دستگاهی است بدین معنا که در مورد “فلانی” نشانهای از رضایت امام زمان را داریم!! و این انحراف متاسفانه گاهی از زبان برخی از بزرگان حوزه شنیده میشود ! چندی پیش یکی از اساتید فلسفه حوزه قم در مورد ارتباط “رضایت” یکی مقامات عالیرتبه نظام با رضایت حضرت بقیها...(عج) بیان داشت: «رضایت [..] نشانهای از رضایت امام زمان است». به نظر شما خواننده معزز؛ این بیانات احساسی –البته به دید خوشبینانه، مگر نه اگر از گوینده دیگری شنیده شود سخنان چاپلوسانه و قدرتطلبانه– که هیچ دلیلی آن را همراهی نمیکند، چقدر میتواند اعتقاد به “مهدویت” را مورد ضربه قرار دهد و قرار داده؟! آیا خط فکری مقابل این استاد حوزه، نمیتواند ادعا کند که فلان مرجع و یا متفکر حوزوی که کاملا با تفکر مقامات نظام زاویه دارد، رضایتش نشانه رضایت امام زمان است؟! مگر نه این است که ورود و دخول در “رضایت” حضرت بقیها... الاعظم(عج) بر اساس علم اصول، از سه راه کشف میشود و هر سه در این موضوع منتفی است، یعنی: راه تجربه و حس، یا راه حدس و تخمین و یا از راه لطف.
4) خود ظهورپنداری
این نوع خیانت به مهدویت به این است که کسی خود را امام زمان بداند و یاخود را همنشین با حضرت معرفی کند! ظهور فرقه باطل و سخیف بهائیت از همینجا نشات گرفت و امروزه افراد مجعولی مانند “احمدالحسن” و حامیانش همین مشی و طریق را دنبال میکنند! متاسفانه در دولت گذشته، اموری مانند یک صندلی خالی در جلسات قرار دادن برای حضرت(عج)! اماره و نشانهای از ادامه چنین جریان انحرافی داشت! و بازهم متاسفانه؛ چند سال پیش یکی از مسئولین حوزه مدعی شد من اولین کارت دعوت برای فلان جلسه مهم را، بنام حضرت حجت نوشتم و در ضریح حضرت معصومه(س) انداختم!! این انحرافات وقتی از نهادهای فکری حوزوی شنیده شود، چه گلهای باقی میماند از آدمهای متقلبی که بیایند و ادعاهای بزرگتری مانند ادعای امام زمان بودن کنند! مانند چندی قبل که طبق گزارش برخی خبرگزاریها بیست نفر که مدعی امام زمان بودند، در جمکران دستگیر شدند! و بالاخره همه این انحرافات میتواند زمینههای خطرناکی در ادعاهای باطلی در مورد “مهدویت” شود که در نتیجه دین و اعتقاد را مورد آسیب جدی قرار دهد.
5)مسئولیت توجیهی
چالش دیگر “ظهورگرایی” این شکلی، شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است.
حتما ملاحظه نمودهاید عدهای در برابر هر حادثه تلخ مدیریتی مانند ظلم و اخاذی و اختلاس و تضییع حقوق شهروندی، بجای تقبیح و اقدام متناسب با آن آسیب و انحراف، فوراً از عبارتِ “دعا کنید امام زمان ظهور کند” استفاده میکنند تا هم وِجه مذهبی بودنِ خود را نمایان ساخته و هم از زیر بار مسئولیت فرار کنند و هم با زبانِ بیزبانی بگویند؛ کاری از دست کسی ساخته نیست! نه خیر؛ اولا ممکن است امام زمان یک میلیون سال دیگر ظهور کند، وثانیا مگر میشود از همه مسئولیتهایی که عقل، وجدان و دین بر ما در برابر همه نابسامانیها نهاده، دست روی دست نهاد و اظهار بیمسئولیتی نمود؟! لازم به ذکر است که اگر در بین بیان مصادیق ظهورگرایی، نامی از “انجمن حجتیه” برده نشد، نه برای است که انجمن حجتیه گرفتار چالش ظهورگرایی نشده، بلکه بدین جهت بود که در تمام و یا اکثر این آسیبها؛ ردپای انجمن حجتیه کاملا مشهود است و امروز دیگر انحراف آنان در یک بخش، خلاصه نمیشود. قلم بیتابی میکند تا یادی از امام راحل(ره) کنم. واقعش؛ وقتی اندیشه امام در رابطه امام عصر و ظهور را، با اندیشه برخی انقلابیهای معاصر مقایسه میکنیم درمییابیم اندیشه آقایان با اندیشه امام کاملا زاویه دارد! او اولا؛ در نام بردن از حضرت(عج) از هرگونه فریبکاری و شگردی که تداعیکننده “کاسب ظهور” باشد مبرا بود، بلکه نهایت تعبیرش این بود: «ایشان(عج) را نمیتوانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الّا همین که مهدی موعود است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر. و بایدخود را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت.» و ثانیا؛ در پیوند نظام با امام زمان، بدون هیچ ادعایی فقط حرف از “امیدواری” به تحقق “پیوند” میزد و میگفت: «امید است که این انقلاب، جرقه و با رقهای الهی باشد که انفجاری عظیم در تودههای زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیة اللّه -ارواحنا لمقدمه الفداء- منتهی شود.» در نتیجه آن عزیز راحل؛ نه تنهاشخصیت حضرت ولیعصر(ع)را قربانی نگاه سیاسی خود نمیکرد تا در نتیجه؛ صاحبنظران بزرگ حوزوی که متفاوت میاندیشند را مقهور اندیشه خود سازد و منزوی سازد، و نه انقلاب و نظامی که خود در راس آن بود را متصف به مهدویت و رضایت حضرت(عج) میکرد. و مهمتر اینکه به ارادتمندان خود اجازه چنین بهرهبرداریهایی را از بحث “مهدویت و ظهور” نمیداد.