سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفته نامه آیینه یزد

تیتر یک شماره 493

پسرم از فرزندش گذشت تا کودک دیگری بی‌پدر نشود

چرا مردم نمی‌توانند مطالبات واقعی خود را مطرح کنند

آیینه یزد - پسرم از فرزندش گذشت تا کودک دیگری بی‌پدر نشود

دوشنبه کشور و به‌ویژه تهران عزادار بود؛ دیروز نگاه‌ها تلخ بود و پر از حرف. دیروز هر آن شخص که از محدوده مصلای امام خمینی (ره) عبور می‌کرد، بغضی در سینه داشت که برای برخی تبدیل به اشکی بر چهره می‌شد و برای برخی دیگر در سینه می‌ماند. دیروز مراسم تشییع پیکر 16 آتش نشانی بود که برای نجات جان هموطنان خود به دل آتش زدند تا بهشتی شوند. ساختمان قدیمی پلاسکو پس از آتش گرفتن به‌خوبی فهمید که تاب مشاهده سوختن حافظان مردم را ندارد و از شرم فرو ریخت، اما ندانست جگر ملت ایران در سوگ مظلومیت آن کبوتران آتش‌نشان جوان چگونه آتش گرفت و افسوس که آبی برای ریختن بر این قلب‌های سوخته نبود که دیروز ضجه همسران جوان و آه مادران پیر را مشاهده می‌کرد. سوز آن مادری را که دیروز فریاد زد: «پسرم از فرزندش گذشت تا کودک دیگری بی پدر نشود» چه کسی تسکین خواهد داد؟ دیروز مردم حماسه آفریدند؛ تلخ تلخ. در دست مردمی که برای وداع با شهدای آتش‌نشان آمده بودند پلاکاردها و تابلوهای معناداری مشاهده شد از جمله این که: «شهریار شهر من خداحافظ» یا تابلوهایی که آرم آتش نشانی بر آن بود و کلمه ایثار به‌صورت پررنگ بر آن نقش بسته بود. بنر بزرگی در دست تعدادی از بانوان بود که عبارت «سوختند تا نسوزیم» بر روی آن نقش بسته بود. خانم‌های مسنی که به نظر می‌رسید مادر این شهدا هستند، تابلوهایی با چهره شهدای آتش نشان در دست داشتند که بر روی آنها هم عبارت «مدافع وطن» درج شده بود. «بدرود قهرمان شهید»، «سپاس مردان ایثار و شهادت»، «ایستاده‌ام چو شمع مترسان زآتشم» و... عبارات دیگری بود که بر روی مقواها و تابلوهای جمیعت حاضر در مراسم تشییع به چشم می‌خورد.

درخواست استعفا و اشک‌های قالیباف
نکته قابل تامل در این مراسم دستنوشته‌های «قالیباف، استعفا» و سر دادن همین شعار بود، اما ساعتی از آغاز مراسم نگذشته بود که فیلم قالیباف در مراسم تشییع پیکر آتش نشان در حالی منتشر شد که گریه می‌کند. در روزهای پس از حادثه پلاسکوبسیاری شهرداری تهران را مقصر اصلی وقوع این حادثه دانسته و خواستار استعفای شهردار شدند که تا کنون وی دراین زمینه هیچ اظهارنظری نداشته است.

فرزندان آیت‌ا...‌هاشمی درمراسم تشییع
محسن و یاسر، فرزندان آیت‌ا...‌هاشمی هم دیروز به مراسم تشییع پیکر آتش نشانان شهید آمدند تا در غم شهادت 16 جانفشان فداکار و ایثارگر شریک باشند. پدر به‌خوبی به آنها آموخته بود که باید قدردان خدمتگزاران به ملت باشند، بنابراین آمدند تا نشان دهند ادامه دهنده راه پدر هستند.

حماسه خدمت بدون منت
حضور مردم در این مراسم با همراهی آتش‌نشانانی بود که در حادثه ساختمان پلاسکو دچار جراحت شده‌اند. حضور آتش‌نشانانی که با دست و پای شکسته در مراسم حاضر شده‌اند تا با آرمان‌های قهرمانان ملی این سرزمین وداع کنند، موجب بی‌تابی تعدادی از هموطنانمان شده است. دیروز حماسه دیگری در تهران خلق شد؛ حماسه سپاس از ایثار و خدمت بدون منت. جمعیت همچنین با دیدن هر آتش‌نشانی او را در آغوش گرفته و با او ابراز همدردی کردند. این درحالی‌ بود که خانواده‌های شهدای حاضر در مراسم به‌شدت بی‌تابی کرده و فرزندان و برادران و پدران از دست‌رفته خود را صدا می‌زدند. جمعیت متاثر نیز در عزای عزیزان از دست رفته آنها با خانواده‌های شهید همراهی می‌کردند.

صدای خاموش مردم در مراسم تشییع
به‌نظر می‌رسد که نیازمند یک بازنگری در شهرنشینی ایرانی‌ها هستیم. این را مقدمتا عرض می‌کنم تا برسم به این پرسش که چرا مردم نمی‌توانند در مراسم تشییع پیکر شهدای آتش‌نشان مطالبات واقعی خود را مطرح کنند. پلاسکو اینک برای ما یک مدل است؛ نمونه‌ای از سرنوشتی که ممکن است با ساختار شهرنشینی امروز داشته باشیم. ساختمان‌های بدون‌ایمنی که البته بدون کوچک‌ترین حساسیت‌های زیباشناسانه و رعایت تناسبات محیط‌زیستی و شهری ساخته شده‌اند و آوار آنها شروع یک ماجراست که از شایعات، تکذیبیه‌های خبری و... شروع می‌شود و تا مراسم تشییع پیکر جان‌باختگان نجات آن ادامه می‌یابد. به نظر می‌رسد که شهرنشینی در ایران نه‌فقط در بحث ساختار (به‌عنوان نمونه سازه‌های شهری و ساختمان‌ها)، بلکه در حوزه اجتماعی (بروز مطالبات مردمی) هم با چالش اساسی روبه‌روست. حضور در مراسم تشییع پیکر شهدای آتش‌نشان می‌تواند از نظر احساسی به مردم کمک کند تا بار این غم را راحت‌تر تحمل کنند، اما از نظر منطقی، مکانی برای بروز مطالبات آنها نیست یا شاید هم بستر آن آماده نشده است. حضورِ درهم‌وبرهم، بدون هدف و تنها از روی احساس مانع از آن می‌شود که مردم بتوانند صدای خود را به گوش مسئولان این حادثه تلخ برسانند و خواستار بازنگری در موضوع ایمنی ساختمان‌های شهر شوند. خلأ نبودِ نهادهای مردمی اینجا خود را نشان می‌دهد، اگر چنین نهادهایی داشتیم مردم می‌توانستند شعارها و مطالبات خود را از پیش مطرح، مصوب و در نهایت در این روز خاص به صورت علنی بازگو کنند. «غلامعباس توسلی- شرق»