سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفته نامه آیینه یزد

انعکاس آیینه شماره 520

تبریک به سید محمد بطحایی و تذکاری محترمانه

«محمد علی رجایی در سال 1312 در قزوین متولد شد. در چهار سالگی پدر را از دست داد و سرپرستی او به عهده مادر و برادر 13 ساله‌اش نهاده شد بعد از پایان تحصیلات ابتدایی برای گذران زندگی در مغازه دایی خود شاگردی کرد و در 14 سالگی به تهران رفت و به شاگردی در آهن‌فروشی و دست‌فروشی مشغول شد. در سن 17 سالگی وارد نیروی هوایی گردید و از اینجا جذب فدائیان اسلام شد. در زمره نزدیکترین شاگردان آیت‌ا... طالقانی درآمد و در مسجد هدایت هنگامی که طالقانی مبارز کبیر و مفسر قرآن از رسالت پیامبر(ص) و شغل معلمی صحبت می‌کرد از نیروی هوایی استعفا داد و بعد از قبول شدن در دانشسرای عالی به عنوان یک معلم مومن و انقلابی به تدریس اشتغال ورزید. هنگام تدریس در دبیرستان کمال تهران با بزرگانی چون دکتر یدا... سحابی و مهندس مهدی بازرگان آشنا شد. روز 11 اردیبهشت ماه 1342 هنگامی که از خیابان‌های قزوین عبور می‌کرد او را محاصره و دستگیر کردند و به اتهام پخش اعلامیه مضره به زندان افتاد!! شهید محمد علی رجایی را در آذر ماه سال 1353 در شب تولد امام رضا(ع) بعد از بازگشت از یک جلسه سری که توسط شهید آیت‌ا... بهشتی اداره می‌شد دستگیر نمودند و بعد از شکنجه‌های طولانی در آبان ماه 1357 در اثر مبارزات ملت مسلمان و قهرمان ایران به رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) از زندان آزاد گردید و بعد از دوران کوتاه و خدمات ارزنده و به یاد ماندنی در سمت‌ وزارت آموزش‌وپرورش و نخست‌وزیری و ریاست‌جمهوری روز هشتم شهریور ماه سال 1360 در کنار روحانی دانشمند و آگاه و مخلص شهید دکتر محمد جواد باهنر مظلومانه به‌دست منافقان کور دل به شهادت رسیدند و با مقاومت‌های به یادماندنی و مبارزه مداوم نام خود را در تاریخ انقلاب به ثبت رسانیدند...»(1)
 در چهل سال اخیر کمتر مسئولی توانسته است در ساده‌زیستی و نحوه زندگی و مردمی بودن همانند شهید محمد علی رجایی نام خود را در انقلاب و در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران به یادگار گذاشته باشد... «حجت‌الاسلام دکتر محمد جواد باهنر در سال 1312 در یک خانواده پیشه‌ور ساده در شهر کرمان به دنیا آمد و خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را در مکتب آموخت و سپس به تحصیل علوم دینی در مدرسه معصومیه آن شهر پرداخت. همزمان تحصیلات ابتدایی و متوسطه را نیز ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال 1332 به قم رفت و سطوح عالی علوم اسلامی را در حوزه علمیه قم طی کرد. وی فقه را در محضر مرحوم آیت‌ا... بروجردی، اصول را در محضر امام خمینی(ره) و تفسیر و فلسفه را نزد علامه طباطبایی فراگرفت. شهید باهنر سپس به تحصیلات دانشگاهی رو آورد و حدود سال 1337 موفق به اخذ لیسانس در رشته الهیات و بعد از آن موفق به اخذ فوق‌لیسانس در رشته علوم‌تربیتی و سپس دکترای الهیات از دانشگاه تهران شد. شهید باهنر ضمن تدریس و ایراد خطابه و برنامه‌ریزی دینی به تألیف کتب درسی اشتغال ورزید. وی همزمان فعالیت‌های اجتماعی خود را نیز ادامه داد و در تأسیس «دفتر نشر فرهنگ اسلامی» کانون توحید و «مدرسه رفاه» نقش مؤثری داشت. شهید باهنر در سال 1341 همکاری خود را با نهضت اسلامی و سیاسی روحانیت به رهبری امام خمینی(ره) آغاز کرد و در اسفند ماه 1342 پس از ایراد سخنرانی‌هایی در مساجد هدایت، الجواد، و حسینیه ارشاد به مناسبت سالگرد حادثه فیضیه دستگیر شد و پس از آن متناوباً شش بار به زندان‌های کوتاه‌مدت محکوم شد و از سال 1350 ممنوع‌المنبر گردید. وی در سال 1357 به فرمان امام(ره) و به همراه چند تن از یاران مأمور تنظیم اعتصابات شد و در همان سال نیز با فرمان امام(ره) به عضویت شورای انقلاب در آمد... شهید باهنر که به سرنوشت آموزش کشور و آینده نونهالان انقلاب اسلامی بی‌اندازه توجه داشت و مدام به فکر بهبود و پیشرفت آن بود سرانجام در کابینه محمد علی رجایی به سمت وزیر آموزش‌وپرورش منصوب شد...»(2)
نگارنده این سطور با گرامی‌داشت هفته دولت و با تکریم مسئولان و دولتمردانی که در چهار دهه اخیر وابسته به هر خط و جناح سیاسی برای پیشرفت ایران زمین براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و با رعایت حقوق شهروندی و با اعتقاد به مردم‌سالاری دینی در جهت پیشبرد این سرزمین و برای رفاه و آسایش مردم و کاهش آسیب‌های اجتماعی و رفع و کاهش تبعیض و اختلافات طبقاتی تلاش نموده‌اند و با تعظیم در برابر کلیه رزمندگان و ایثارگران و آزادگان که در قبل و بعد از پیروزی انقلاب به‌ویژه در دوران 8 سال دفاع مقدس آزادی و امنیت را به کشور به ارمغان آورده‌اند و با آرزوی موفقیت برای دولت دوازدهم و ضمن تبریک به سید محمد بطحایی وزیر آموزش‌وپرورش نکاتی را یادآوری می‌نماید.
به یقین ساماندهی امور مربوط به یک میلیون و هفتصد هزار معلم شاغل و بازنشسته و سیزده میلیون دانش‌آموز و تامین حق و حقوق و فراهم نمودن امکانات تحصیلی آنان مسائل و مشکلات و ظرافت‌های خاص خود را دارد. درخواست عموم فرهنگیان بها دادن به تشکل‌های صنفی معلمان و تلاش برای آزادی فرهنگیان زندانی اعم از سیاسی و غیره و رسیدگی به وضعیت خانواده‌های آنها و فراهم نمودن زمینه‌هایی است تا محیط‌های آموزشی به‌صورت امنیتی جلوه نکند، گرچه اعتصاب و تعطیل نمودن کلاس در روزها و ساعات رسمی و عدم برگزاری امتحان پذیرفته نیست اما شنیدن خواسته‌های به‌حق و منطقی معلمان از وظایف مقامات وزارتی و دولتمردان و مسئولان فرهنگی است. برچیدن و جمع‌آوری کلاس‌های چادری، کپری، کانکسی، حذف مدارس دو نوبته، مقاوم‌سازی و بازسازی بیش‌از سی درصد مدارس موجود، چاره‌اندیشی برای کاهش آمار کلاس‌های 35 تا 45 نفری، توجه بیشتر به امور پرورشی و فوق برنامه کلیه آموزشگاه‌ها، تقویت بنیه علمی دانش‌آموزان مدارس دولتی، نظارت کامل بر مدارس غیردولتی و کوشش بدین منظور تا عدم عدالت آموزشی موجود در این‌گونه مدارس نهادینه نشود و بیش از این تحقق پیدا نکند. خودداری از نشست‌ها و گردهم‌آیی‌های کم اثر و یا بدون نتیجه قابل قبول و به جای آن افزایش سرانه دانش‌آموزی و تهیه وسایل استاندارد گرمایشی و سرمایشی برای مدارس و فراهم نمودن امکاناتی که مردم شاهد قطع آب و برق و گاز مدارس جمهوری اسلامی ایران به علت عدم پرداخت وجه نباشند. به‌عنوان نمونه در سفرهای هیات دولت به استان‌ها از نصب صدها و هزاران عکس و بنر و تابلو در میدان‌ها و خیابان‌ها و مسیرهای شهر خودداری شود و برخلاف دستور اسلام مردم را به دنبال ماشین‌های میلیاردی که از بیت‌المال تهیه گردیده ندوانند، مدرسه و کلاس و اداره و کارخانه‌ای در روز کاری تعطیل نگردد و به توصیه مولای متقیان حضرت علی(ع) به مردم شهر «انبار» توجه داشته باشند تا از اسراف و تحقیر مردم جلوگیری گردد. قبل از پیاده نمودن طرح‌ها و به‌اصطلاح ایجاد هرگونه تحولی در آموزش‌وپرورش مطالعات کافی صورت گیرد تا با مشکلاتی همانند گذشته روبرو نشویم. اکثریت قریب به اتفاق بازنشستگان از حقوق دریافتی و بیمه تکمیلی خود ناراضی هستند و تضییع حق و ظلمی که بابت عدم پرداخت حقوق واقعی آنها در این چند سال بر آنان وارد شده به هیچ وجه جبران نگردیده است و اقداماتی که تا کنون در زمینه یکسان‌سازی حقوق و مزایای آنان صورت پذیرفته آن همه تبعیض‌ها را از بین نبرده است. نمی‌دانم این گروه از پیشکسوتان فرهنگی چه گناهی مرتکب شده‌اند که بر پیشانی آنان مهر دریافت کمتر از حق و حقوق ماهیانه و استفاده از فلان شرکت بیمه تکمیلی نقش بسته است، آیا شرکت دیگری نیست که بتواند رضایت بیشتر این صنف از فرهنگیانی که در واقع با مشکلات فراوان زندگی روبرو هستند فراهم نماید. حقوق از دست رفته معلمان در صندوق ذخیره فرهنگیان تامین گردد و وام‌دهندگان و وام‌گیرندگان از این صندوق که برخلاف ضوابط و با سفارش و پارتی این یا آن مقام سوء‌استفاده نموده و یا تخلفات دیگری مرتکب شده‌‌اند به سزای اعمال خود برسند. بدون شک تلاش به منظور احقاق حق عموم فرهنگیان به‌عهده مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش و اقدام خداپسندانه سازمان‌ها و نهادهای نظارتی و مراجع قضایی است. می‌طلبد وزیر آموزش‌وپرورش و همکارانشان به مقالات و به سخنان نمایندگان مخالف و افرادی که در دوران اخذ رای اعتماد مجلس برای پیش‌برد برنامه‌های پرورشی و آموزشی اظهارنظر کرده‌اند توجه و عنایت بیشتری مبذول نمایند. نکته قابل توجه ‌این که حقوق بهمن و اسفند 95 و فروردین و اردیبهشت و خرداد ماه 96 معلمان حمایتی و حق‌التدریسی یا خرید خدمت در یزد با ماهی حدود هشتصد هزار تومان تاکنون پرداخت نگردیده است. از جمله اقدام ماندگار سید محمد بطحایی وزیر آموزش‌وپرورش کابینه دوازدهم می‌تواند این باشد که در هیات دولت اعلام نماید چرا در سال‌های متمادی مطالبات از قبیل حقوق، مزایا، پاداش سنواتی، اضافه کار و حق‌التدریس باید نصیب چند گروه از جمله فرهنگیان و معلمان بشود در واقع اگر دولت با کمبود بودجه روبرو می‌باشد آیا وزرا، استانداران، فرمانداران، مدیران میانی و دیگر کارمندان ادارات و نهادها و سازمان‌ها نباید حداقل معادل یک روز حقوق، پاداش، حق سفره و سفر، اضافه کار و... مطالباتی داشته باشند. وزیر آموزش‌وپرورش در صورتی باید با خیال راحت اواخر اسفند ماه هر سال هیات دولت را ترک کند و ایام نوروز را به استراحت یا سیر و سیاحت بپردازد که کلیه معلمان و کارمندانش حقوق و مزایای حداقلی خود را دریافت نموده باشند به امید آن روز که به‌خواست پروردگار و همگامی و همدلی مردم و مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش در همه زمینه‌های آموزشی و پرورشی توفیق یابند بیش‌از گذشته برای جامعه مؤمن صبور و انقلابی این سرزمین از هر نژاد و قوم و زبان و مذهب خدمات ارزشمند و ماندگار ارائه نمایند.

مدیرمسئول

پی نوشتها:
1- «شهید محمد علی رجایی»، فصل اول، جلد اول، چاپ 1361 خورشیدی

2- «روزها و رویدادها»، جلد دوم