سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفته نامه آیینه یزد

انعکاس آیینه شماره 522

دوازدهمین سال نشر و پخش آیینه یزد

درآستانه دوازدهمین سال نشر و پخش آیینه یزد در شرایطی که این نشریه، فرازها و فرودها، تلخ کامیها و رنجها و کامیابیها و موفقیتهایی را در پس پشت نهاده و در بسیاری از موارد از اقبال عمومی برخوردار بوده و مستظهر به حمایتها و هدایتهای اندیشمندان و نخبگان و شخصیتهای تاثیر گذار کشور گردیده است امّا مفتخر است طی سالیان نشرونمای خویش قدرت تحمّل عقیده مخالف را در خود ایجاد کرده و سعی بلیغ در جهت پاسخ به مخالفان با قول لین و عفّت کلام و ادب گفتار را سرلوحه نوشتار خود قرار داده است.
اهتمام جدّی داشته تا حدود و مرزها را نشکند. خط قرمزها را رعایت کند چون آموزه‌های دینی، آزادگی، انسانیت و بزرگواری و کرامت انسانها حکم می‌کند با تاسّی از بزرگان در حل مشکلات با یکدیگر گفتگو کنیم. شیوه اعتدال و میانه روی مشی ما باشد.گفتارمان با متانت و احترام متقابل و اخلاق نیک توام باشد و در یک کلام « ادب درس و ادب نفس» هر دو را مراعات کنیم و در تحلیل مسائل مخلص، صادق و امانتدار باشیم.
در این مقال فرصتی دست داد تا از امام موسی صدر یکی از چهره‌های شکوهمند و تاثیر گذار و فرزانه کشورمان را که در راه تحقق اهداف الهی خویش تا پای جان ایستاد در گفتار و نوشتار پیروی کنیم. این رادمرد اندیشه و عمل که وسعت مشرب و آزادگی و بزرگواریش نه درکشور که در منطقه خاورمیانه و بیرون از حدود و مرزها زبانزد است و اگر فرصت یافته بود قطعاً امروز خاورمیانه شرایط دیگری داشت و مسلمانان وضعیتی غیر از این که بدان دچارند را شاهد بودند. از خداوند بزرگ می‌طلبیم که آن قهرمان عرصه حریت و آزادی را علیرغم حوادث روزگار زنده و بسلامت بدارد. بمناسبت فرارسیدن عید سعید غدیرخم و آغاز دوازدهمین سال انتشار آیینه یزد سر مقاله این هفته را به گفتاری از آن یادگار ماندگار عصر حاضر با عنوان «معنای درست حدیث غدیر» اختصاص می‌دهیم. باشد که تذکری برای نگارنده این سطور و الگوی همه ما در گفتار و نوشتار و رفتار انسانی باشد.
«در آیه مبارکه 59 سوره شریفه نساء که می‌فرماید: خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید معنای ولی، اولوالامر، مولا و اولی واژه‏های مختلف برای یک معنا هستند. ما این گونه می‏فهمیم و شاخصه و رمز مذهب ما همین است. اگر تنها بگوییم ما علی را دوست داریم، هیچ کاری نکرده‏ایم؛ زیرا دوست داشتن علی به خاطر آن که یکی از اهل بیت است، یک تکلیف و واجب قرآنی است: «بگو به ازای آن [رسالت] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان.» (شوری، 23) آیا علی از خویشان و ذوی القربی نیست؟ مسلماً چرا. پس دوست داشتن ذوی القربی بخشی از اسلام است و هر که علی را دوست نداشته باشد، بدون تردید کافر است.
 مسأله محبت و دوست داشتن امر مسلمی‌است که هیچکس با آن مخالف نیست و مسلمانان همگی اهل بیت را دوست دارند. بحث در ولایت و مولویت و اولی الامر و ولی و اولی بودن از دیگران است که یک بحث اساسی است.
 عمل به پیام: آیا ما به آنچه می‌فهمیم، عمل می‏کنیم؟ قرآن کریم می‏گوید: «خداوند سرور کسانی است که ایمان آورده‏اند، آنان را از تاریکی‏ها به سوی روشنایی به در می‏برد. [ولی] کسانی که کفر ورزیده‏اند، سرورانشان [همان عصیانگران= [طاغوتند،که آنان را از روشنایی به سوی تاریکی‏ها به در می‏برند.» (بقره، 257).. ....
قرآن می‏خواهد بگوید: شما در کارها و رفتارها و خواب و بیداری و همه برخوردهایتان باید فرمان‌بر خدا و پیامبر و علی باشید؛ یعنی اگر خواستی کاری را انجام بدهی، باید ببینی آیا خدا و پیامبر و اولوالامر از آن خوشنودند یا نه؟ اگر از آن خوشنود بودند، انجام دهی و اگر نبودند، انجام ندهی؛ خواه آن را دوست داشته باشی یا نه. خداوند می‏خواهد که شما تابع خواست و اراده و هوس و خودخواهی خویش نباشید. از شما می‏خواهد در برابر او آزاد نباشید. بنابراین بحث در خصوص عمل کردن است. ای برادران! کافی نیست که تنها بگوییم ولی ما خدا و پیامبر(ص) است و کسانی که ایمان آورده‏اند و نماز برپامی‏دارند و در حال رکوع زکات می‏دهند. ولی شما خداست، یعنی چه؟ ولی شما پیامبر است، یعنی چه؟ ولی شما امام(ع) است، یعنی چه؟ خوردن، آشامیدن و رفتار کردن شما بر اساس مصالح و خواست و هوس تان است؛ یعنی بر اساس اراده و آزادی خود رفتار می‏کنید. در این صورت فرق میان شما و غیر شما چیست؟
شما می‏گویید علاوه بر آنکه مانند دیگران به ولایت خدا و ولایت پیامبر ایمان دارید، به ولایت علی نیز ایمان دارید. پذیرفتن ولایت خدا چه تأثیری بر شما دارد؟ پذیرفتن ولایت پیامبر و علی چه تأثیری بر شما دارد؟ انجام واجبات و دوری از محرمات کافی نیست، زیرا اینها اطاعت پروردگار است. اطاعت از پیامبر و اولی الامر چه می‏شود؟
باید کارها، حرکت‏ها و گام‏های ما برخاسته از ولایت و الهام گرفته از آن باشد. در این صورت است که زندگی ما با زندگی دیگران متفاوت خواهد بود. و گرنه اینکه «علی ولی خداست» چه سودی دارد؟ اگر پنجاه هزار بار با زبان بگویی: «اشهد أن علیا ولی الله» ولی قلب تو چنین شهادتی ندهد، اگر با زبان بگویی ولی تو خدا و محمد و علی است، ولی دست تو نگوید که ولی او خدا و پیامبر است، اگر گوش و چشم و پا و قلب و اعضای بدن تو نگویند ولی ما خدا و پیامبر و کسانی که ایمان آورده‏اند، هستند، دیگر ولایت چه معنایی دارد؟ آیا اسم ولایت اثر دارد؟ اسم هیچ اثری ندارد برادران. دین در شکل کنونی آن، یعنی دین اسمی‌و زبانی، دین نیست و هیچ سودی ندارد و انسان را به سعادت و موفقیت نمی‏رساند.ما امروزه چه بهره‏ای از دین می‏بریم؟ در عصر ما دین چه کارکردی دارد؟ آیا دین سرنوشت را تعیین می‏کند؟ سرنوشت شما به دست خودتان است؟ اینکه امروز شما ثروتمند یا فقیر، سربلند یا سرافکنده، کارمند یا بیکار هستید، به دست چه کسی است؟ امنیت کشور به دست شماست؟ آینده فرزندانتان در دست شماست؟ آینده خودتان چطور؟ تجارت شما؟ دارایی شما؟ باغ و بستان شما؟ خانه‏های شما؟ ناموس و آبروی شما به دست شماست یا به دست کافران جهان؟
دین در جهان معاصر چه سخنی و چه پیامی‌دارد؟ نماز خواندن و روزه گرفتن پیام دین نیست، پیام و محتوای درست دین هنگامی‌است که زندگی شما را دین رهبری کند، آینده شما را دین تأمین کند، آبرو و ناموس شما را دین حفظ کند، جامعه شما بر پایه دین تشکیل شود، خط مشی شما را دین رقم زند، و گرنه دین هیچ تأثیری نخواهد داشت. ما تنها کالبد و شبح دین را داریم و شبح، هیچکس را نمی‏ترساند و صورت و ظاهر هیچ کاری از پیش نمی‏برد، باید دین را در درون خود پیاده کنیم. نگویید دیگران به دین عمل نمی‏کنند، شما به دیگران چه کاردارید؟
می‏خواهم از تک تک شما بپرسم: کدام یک از حرکت‏ها و اقدامات شما برخاسته از دین است؟ آیا غیر از این است که کارهای ما از روی عادت است؟ نماز، روزه، فعالیت، نشست و برخاست، طرفداری، دشمنی، محبت، رفاقت، مهربانی، خشونت و … کدام یک از اینها به خاطر دین است؟ آیا برای دین خشمگین می‏شوید یا برای خودتان، خانواده‏تان، دوستانتان؟ آیا به خاطر دین چیزی را دوست دارید یا به خاطر هوا و هوس؟ … مشکل ما اینجاست.
 اگر اختیار دیگران را نداریم، اختیار خودمان را که داریم. آیا اختیار خودمان را نداریم؟ امتحان کنیم، تجربه کنیم، تمرین کنیم. از همین امروز تلاش کنیم و چند قدم برداریم و حس کنیم که در ورای این گام‏ها خدا و رسول خدا و ولی خدا هستند. گام به گام پیش رویم. بیایید حداقل ما دگرگون شویم. این چه اسلامی‌است که ما با آن زندگی می‏کنیم؟ باید اثر ولایت در وجود ما جاری شود. باید دلهای ما به دست خدا دگرگون شود؛ چرا که «خدا ولی کسانی است که ایمان آورده‏اند.» باید خدا را ولی خود قرار دهیم، به گونه‏ای که محرک و انگیزه ما در زندگی باشد؛ یعنی او ما را برانگیزد و وا دارد. در این صورت است که می‏توانیم خود را مسلمان بخوانیم، و گرنه شکل دین چیزی جز عادت و بازیچه نیست.
 ما نماز می‏خوانیم و عبادت می‌کنیم، اما کسانی هستند که بیش از ما عبادت می‌کنند، ولی برای خدا نیست و برای غیر خداست. افرادی به عبادت‏های دشواری می‏پردازند. برخی از متصوفه ریاضت‏های روحی انجام می‏دهند. کافرانی هستند که مثلاً یکی از آنها چهل سال بر روی یک پا می‏ایستد. نماز یعنی چه؟ برخی از ما با نماز کاسبی می‏کنیم و نماز استیجاری می‏خوانیم. برای یک سال نماز، صد و بیست لیره می‏دهند. برخی از کسانی که می‏میرند، پنجاه یا شصت سال نماز وصیت می‏کنند. پول آن چقدر می‏شود؟ آیا اسلام ما و دین ما این است؟
اسلام باید محرّک ما و همه وجود ما باشد. ما باید در کارخانه اسلامی‌ساخته شویم. باید هر یک از ما به انسان جدیدی تبدیل شود؛ انسانی که از خدا و پیامبر و اولی الامر اطاعت کند، انسانی که ولی او خداست. اسلام این است، تشیع این است، دین این است، ولایت این است.
کدام یک از حرکت‏های دنیای معاصر، برخاسته از دین است؟ کدام یک از موج‏های جامعه، کدام یک از تمدن‏های جهان، کدام تحول تاریخی، کدام یک از سیره‏ها و روش‏های ما، کدام یک از لباس پوشیدن ما رنگ و بوی دین دارد؟ دین از صحنه زندگی ما غایب است، در زندگی عادی ما اصلاً حضور ندارد، تنها شبح و شکل و رنگ آن باقی مانده است. اگر نمی‏خواهیم خود را بسازیم و اگر بر اساس دین حرکت نمی‏کنیم، دیگر چرا آبروی دین را می‏بریم؟ چرا دین را نادرست جلوه می‏دهیم؟ دین صحیح این است که هر یک از ما به محمد کوچک و علی کوچک تبدیل شود و کار و تلاش کند. دین این است و غیر آن لغو و پوچ. راه به هیچوجه بسته نیست. می‏توانیم از همین حالا شروع کنیم و به تدریج بکوشیم تا دیگران را برای خدا دوست بداریم، با دیگران برای خدا دشمنی کنیم، اندکی برای خدا کار کنیم، برای خدا از کسی طرفداری کنیم، اندکی صدایمان را برای خدا بالا ببریم و همه این امور این گونه پیش رود...» 1
پی‌نوشت: 1- ویژه نامه روزنامه اطلاعات، به نقل از کتاب «مسیره الأمام السید موسی الصدر»، ترجمه ‌احمد ناظم‌