سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 588

من و سیما

نه بابا عشق پیری نجنبیده که سر به رسوایی زند منظورم از سیما، شبکه ملی ایران است جان خودم کار به اخبار20:30 و تفسیر سیاسی آن ندارم که شاید میزان قبولِش به میزان قبول قول‌های من باشد. پذیرش عیال، عجب روزگاری است قول‌هایی که بنده در دوران نامزدی به عیال دادم و چنان اعتماد ایجاد کرده و به حقیر فقیر سراپا تقصیر ایمان دارد که اگر عرض کنم و بگویم: عیال می‌دانی چه صبح قشنگی است! فوراً می‌گوید: شب بخیر. القصه اگر می‌خواهید ببینید حرف‌های مطرح شده درصدا و سیما چقدر با زندگی مردم وفق دارد، آگهی‌های تجاری آن را به یاد بیاورید. مثلاً تبلیغ یخچال فریزر دوقلوی فلان مارک، خانم با هزار ناز و عشوه و دامن‌کشان با لباس پلوخوری بر تن با شال و روسری در یخچال را باز می‌کند، یخچال نگو بگو نمایشگاه گوشت و مرغ و ماهی و نصف بره و انواع میوه‌ها، سبزیجات، لبنیات، بستنی و شیرینی. حالا وضع ما و عیال را بدان که با غرغر و کرکر دست و صورت نشسته با بوی پیاز داغ در یخچال را باز می‌کند می‌بینی: جز کمی قرص و شربت نصفه ضد سرفه و یک حبه ذغال فقط یک دیگ کج و کور نیکل دهه هفتاد که کمی اشکنه دیشب در آن مانده و چند تا بطری آب و دیگر والسلام. یا تبلیغ مایع ظرفشویی یا تبلیغ کنسرو یکی قوطی خوراک دلمه بادمجان با ده تا بشقاب و قاشق که برق، برق می‌زند همه انگشتانشان را می‌خورند بعد هم از خوشحالی و انرژی فراوان به هوا می‌پرند. گویا ششلیک و چنجه خورده‌اند. القصه ما و سیما خیلی به هم نزدیکیم یعنی انعکاس واقعی زندگی مردم از جمله زبان‌دراز و دیگر زبان‌درازان!!

زبان‌دراز