هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 278

اندر فواید کمر بند ایمنی
و ذکرخیری برای دست انداز سازان

عزیزان خواننده حتماً می‌دانید: برای بستن کمربند ایمنی هزار فایده ذکر کرده‌اند من هزار و یکم آن را به عرض می‌رسانم:
 بستن کمر بند ایمنی از بازداشت شدن شما توسط«گشت ارشاد» جلوگیری می‌کند!!
 نه، اشتباه نفرمایید عرض کردم گشت ارشاد و مبارزه با منکرات، نه پلیس راهنمایی و رانندگی. تعجب فرمودید! یا می‌فرمایید آیا اشتباه چاپی است؟
خیر ملاحظه فرمایید، از آنجا که آسفالت‌های بعضی از خیابان‌ها و کوچه‌ها و بلوارهای شهر یزد همانند صورت دلبر آبله رو، پراز چاله و چوله و چین و چروک شده است و هر 500 متر به 500 متر سر چهار راه‌ها وسط کوچه نرسیده به خانه آشنایان و دوستان دست‌انداز و سرعت گیر ایجاد نموده‌اند و در این راستا ادارات آب و برق و تلفن و گاز و فاضلاب هماهنگ با شهرداری و طی یک مدیریت شهری جامع درهای چدنی چاله‌ها را البته با دوراندیشی مقداری بالاتر از کف آسفالت قرار داده‌اند و برای تکمیل این آفرینش هنری رفاهی، پیمانکاران ترمیم آسفالت و پرکنندگان چاله‌ها آسفالت جدید را حدودی پایین تر از کف آسفالت قرار داده‌اند و موفق به کشف «شبه آسفالت» با شن‌های از قیر بیرون زده برای حفظ لایه ازن شده‌اند. صد البته قابل ذکر است که تحویل گیرندگان و تایید کنندگان «رفته‌اند گل بچینند» البته با «اجازه بزرگترها بعله»
حالا رانندگان محترم یزدی حین عبور چنان منظم و هماهنگ و بر اساس نت موسیقی در این چاله، چوله‌ها سرعت گیرها، درهای چدنی و آسفالت‌های ترمیم شده می‌‌افتند و در همین حال زیر لب ذکر خیری و یادبودی برای اطرافیان و خود بانی و باعث می‌فرستند. اما برادران گشت تصور می‌کنند رانندگان در حال رقص و آواز و منکر هستند بنابراین اقدام به بازداشت آنها می‌کنند پس اگر رانندگان کمربند، گردن بند، فک بند بزنند سرنشینان محکم نگه داشته می‌شوند و از بازداشت آنها جلوگیری خواهد شد.
هر چه فکرش کردم اون چیزهایی که زیر لب می‌گویند چون از ته دل برمی‌آید لاجرم بر کمر صاحب و بانی کار و بر مستحق آن می‌رسد شاید...

زبان دراز


طنز شماره 277

فرزندان زبان دراز دیگر بلبل زبانی نمی‌کنند

جانم براتون بگه! ‌خدا اموات شما را هم بیامرزد! وقتی بچه‌ها شیطونی و بهانه‌جویی می‌کردند، و می‌گفتند این می‌خوام اون می‌خوام و نق می‌زدند عمو جان می‌فرمودند:« نان گندم و گوشت گوسفند شکم فولادی می‌خواد»
یعنی اگر از رفاه و شکم کم کنید اون وقت دماغشون را بگیری جونشون درمیآید.
این نصیحت روزی به کارم آمد « عیالات متحد یعنی زن و بچه‌ها» بهانه گیری می‌کردند چرا تلویزیون قدیمی، LCD نمی‌شود یخچال چرا «یخساز» نیست اصلاً چرا هرچی بابا می‌گه؟باید قبول کنیم. مگه ما نظر نداریم پس دموکراسی چی می‌شه، چرا ما که خودمون هیچی نداریم بابا به عموجان پول قرض می‌ده به ما نمی‌ده!؟
فردا که اومدم خونه گوشت و مرغ را از سبد خرید و روز بعد لبنیات ومیوه حذف کردم و به جای چهار تا نان تازه خشخاشی دو تا نان بیات و کهنه از سوپری سرکوچه خریدم و پی در پی از رفاهیت! آنها کم کردم.
هفته به سر نیامده والده آقامصطفی و احفاد و اتباع علیا مخدره «فرزندان» به جای اون تجملات مادی و اون حرف‌های زیادتر از دهان و قلمبه سلمبه که از بد آموزی‌های دایی منورالفکرشان بود توبه نامه داده و گفتند باباجون عجب حرف‌هاتون قشنگه [عجب بابایی]‌اگر امکان داره حداقل نان‌ها را با کیفیت‌تر بخرید!!
لبنیات و پروتئین و پیتزا هم نمی‌خواهیم فدای نظریاتتون بشیم!
هیچی نمی‌خواهیم! حس توانایی، شیطونی و بلبل زبانی هم نداریم هرچه شما کردید نان را دریابید بابا نان بده!
این بود پند و اندرز این هفته.. خود دانید !
از تصمیم و تسری و توجیه و تفسیر جدا ‌ًخودداری فرمائید... وگرنه نان هم...!!

زبان دراز


طنز شماره 276

چقدر وضعم خوبه!!

جانم براتون بگه معاون اول درست روزیکه نان «خودجوش» و بدون ارتباط با هدفمندی یارانه‌ها، تحریم‌های بی‌اثر و مدیریت‌های پر‌اثر گران شده بود فرمودند. «وضع مالی مردم خوبه»!!
اول فکر کردم قیاس به نفس فرمودند!«مردم» هرچه می‌خواهند بگویند به جای مردم از لسان و زبان مردم می‌فرمایند چند روز بعدش هم وزیر اقتصاد و امثالهم، ایران را هفدهمین اقتصاد برتر و قوی جهان نامیده بودند!!
فلان مسئول هم اصلاً از بیخ و بن منکر تورم و گرانی شد و آنچه در کوچه و بازار رخ می‌دهد « توهم ایجاد شده» نامیده بودند.
جانم براتون بگه! تو روزنامه‌ها«البته به صورت اتهام ثابت نشده و فقط از قول و افراد ذکر شده بود که طی دو پرونده اختلاس کبیر و اختلاس صغیر مبالغ ناچیر میلیاردی اعم از دلاری و یورویی و تومانی به عنوان کمک‌های خیرخواهانه و حتی چک با نام با کیف و بی‌کیف در اختیار بعضی از صاحب منصبان قرار داده‌اند. البته با اسم الف – ب- پ- ت-. ....- ن– و- ه - ی.
بازهم جانم براتون بگه که رییس الوزراء گفته‌اند «نقل قریب به مضون» آفتابه درذها را رها کنید بروید سراغ اصل کاری ها!
از این انشاء نتیجه می‌گیریم که اگر ب = الف و ج = ب باشد الف= ج است! و پیدا کنید پرتغال فروش را!!
فعلاً از این اوضاع خوب لذت ببرید!

زبان دراز


طنز شماره 275

یکی از اثرات مذاکرات پشت درهای بسته

معمولاً با گرم شدن هوا تب مبارزه با بد حجابان هم گرم‌تر می‌شود ولی از اعلام لزوم تشدید مبارزه با بد حجابی و مصاحبه‌های اخیر پیداست که در اجرای این برنامه چندان موفقیتی حاصل نشده است. زبان دراز که اخبار را در مورد خانم کاترین اشتون مذاکره کننده هسته‌ای اروپا و آمریکا پی‌گیری می‌کرد به نکته‌ای برخورد و آن اینکه نمی‌داند در مذاکرات پشت درهای بسته، مذاکره کننده ایرانی چه پند و اندرزی به آن خانم داده که مشارالیها رفته رفته پوشیده‌تر و از بدحجابی حداقل به کم حجابی روی آورده است. چنانچه در آخرین دور مذاکرات با پوششی شبیه مانتویی که گردنش را هم پوشانده بود جلوی دوربین آمد.
از این مقدمه نتایج زیر حاصل است تا خودتان طبق مذاق مبارک انتخاب کنید، نتیجه اخلاقی:
یکی از مذاکره‌ کنندگان ایرانی رییس امور مبارزه با بدحجابی شود شاید بیشتر اثر کند.
اگر این جلسات و مذاکرات چند جلسه دیگر ادامه یابد بعید نیست خانم اشتون علاوه بر چادر با برقع ظاهر شود.
همنشین تو از تو به باید
تا تو را عقل و دین بیفزاید
بعد از اشتون باید درباره خانم کلینتون هم فکر کرد شاید تو راه بیاید! آخر پیری بدجوری پاش را تو کفش ما کرده!‌
باید بره فکر آخرت کنه! خجالت هم خوب چیزیه!

زبان دراز


طنز شماره 274

حل مشکل مردم استان به زبان ساده

علمای علم زبان شناسی سخنان زیادی گفته و یا نوشته‌اند که کلمه«زبان» در آن تکرار شده است.
مثلاً «همزبانی از همدلی خوش تر است» یا برعکس، یا«زبان سرخ سرسبز می‌دهد بر باد»
یا«چو با کودک سر و کارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد»
یا«زبان بزرگان را بزرگان دانند» و...
اینها که عرض شد چه ربطی به عنوان نوشته دارد؟ اینک توضیح زبان دراز را بخوانید
مشکل گروهی از مردم و بعضی از دولتیان این است که حرف و زبان یکدیگر را خوب نمی‌فهمند.
می‌گویند دلیلش عدم زبان فهمی یگدیگر است. چرا؟
روزی روزگاری زبان رایج در ادارات یزد زبان اردکانی و میبدی بود زیرا عده‌ای از مسئولان از آن سرزمین آمده بودند و امروز که بلد کبیره ابرکوه و یا ابرقو مسقط الراس تنی چند از مسئولان و مدیران کل و روسای ادارات و یا روسای دوایر گردیده بر مردم یزد لازم است که زبان شهر موصوف را یاد بگیرند تا با تفهیم و تفاهم مشکلات حل گردد. به ویژه که چهار نفر از معلمان نمونه سال هم از آن دیار برگزیده شده‌اند، و اگر به آن شهر واجب‌التوجه و لازم‌التکریم مهاجرت کردند دیگر مشکلی وجود نداشته باشد. زیاده عرضی نیست وعده ما و شما کنار درخت سرو چهار هزارساله آن دیار.

زبان دراز


طنز شماره 272

مردم دست به دعا برداشته‌اند

چندی پیش رییس‌الوزرای محترم در همایش شیراز گفتند:
ریاست به دست کسانی خطاست
که از دست‌شان دست‌ها بر دعاست
بیت فوق را از بین ابیات و سخنان بی‌شمار شیخ علیه‌الرحمه انتخاب و در میدان سیاست اسب فصاحت راندند و در عالم مملکت داری تیر خطابه به هدف‌ها زدند ولی برای گروهی دیر فهم از جمله بنده که مخاطبشان را نفهمیدیم به زبان برره‌ای مثل شیر فرهاد پرسیدند: «ها! اینکه گفتی یعنی چه؟»
یکی از دوستان مشفق مرا گفت: برای درک این سخنان و فهم مصداق این مفاهیم باید سخنان قبلی ایشان در باب سیاست و نیز «مدیریت جهانی» را واخوانی کنی. تا بدانی که ما باید غمخوار همه محرومان اروپایی، آفریقایی، خاورمیانه‌ای و حتی آمریکای لاتین باشیم همچنین یادتان هست که قبلاً فرموده بودند: مردم اروپا چگونه و به چه زبانی به سران اروپا بگویند آنها را نمی‌خواهند» از قیام انگلستان و اسپانیا و تسخیر والستریت و 99/0 محرومان آمریکا نیز ‌حمایت کردند.
دوست شفیق از نگاه متحیرمان فهمید که باز ما هیچ نفهمیدیم «البته هرچه نفهمیم بهتر!!»
گفت: منظور ایشان «اوباما» رییس‌جمهور آمریکا بوده که طی این چهار سال شب خوابید صبح تصمیم گرفت، ظهر اجرا کرد، شب بلااقدام اعلام کرد و به ایالت‌های متعدد سفر کرد و هر ثانیه یک مصوبه از خود در کرده و حالا به ادعای نمایندگان مجلس سنا بعضی از اهم این مصوبات هم اجرایی نشده است.
ضمناً ‌فرمانداران ایالت مذکور را برای جریمه وادار کرد که از روی هر مصوبه ده بار رونویسی کنند. یا مصداق کلام شاید سارکوزی مخلوع رییس‌جمهور سابق فرانسه باشد که به ادعای رییس پژوهشگاه‌های مجلس آن کشور ده‌ها تخلف قانونی و مالی داشته است.
شاید منظور از دستان، دست‌های مردم آلمان است که از دست خانم مرکل به دعا بلند شده که. ...
در این لحظه و با این سخنان در دوست بودن ومشفق بودن وی شک کردم دیدم او هم مثل من خود را به.....زده !! ای خوش به حال ما !

زبان دراز


طنز شماره 271

یافتم ! یافتم!

اینکه دائم از بعضی دولتمردان انتقاد می‌کنید، نق می‌زنید دلیلش این است که خوب به سخنان اولیای امر گوش نمی‌دهید این جملات که « چرا اینقدر گرانی است» چه طور می‌خواهند جلو بیکاری را بگیرند؟ «مقصر کیست ؟» را دائماً تکرار نکنید. خوب گوش کنید:
اولاً ‌این گرانی، گرانی واقعی نیست توطئه دشمنان داخلی و خارجی است ربطی به سیاست‌های دولت ومدیریت دولتمردان فعلی ندارد. خدا لعنت کند توطئه گران را و مقرر است به کمک مردم توطئه‌ها باطل شود واما بیکاری!
اگر هر ایرانی یک نفر را سرکار ببرد آیا میلیون‌ها فرصت شغلی ایجاد نمی‌شود؟ مردم کلاً می‌شوند سرکاری!! تازه هفت- هشت میلیون فرصت شغلی برای دولت بعد هم ذخیره می‌گردد جان شما از خودم نمی‌گویم! سخنرانی اخیر رییس‌الوزرا را در خراسان استماع بفرمایید دیگه دم نزنید. خدا را شکر این دو مشکل که وعده داه شده بود حل شد مشکل مسکن هم که قبلاً حل شده بود!!
دیگه چی می‌گوئید؟ این را می‌گویند فکر اساسی، برای مشکلات اساسی!! آبرسانی به مرکز ایران هم ده سال دیگر حل می‌شود. چه بهتر از این و آن و این. . .!!

زبان دراز


طنز شماره 270

آیا تورم 7 برابر می‌شود؟

می‌گویند انسان‌های موفق کسانی هستند که اطلاعات فردا را زودتر از دیگران به دست می‌آورند. ما از مصوبه اخیر کمیسیون تلفیق در می‌یابیم که تورم 7 برابر خواهد شد می‌گویند: زبان دراز از کجا فهمید از آنجا که 100 میلیون وام بلاعوض نمایندگان امسال در بودجه به 700 میلیون ارتقا یافته است. از اینکه در این مملکت گروهی پیدا می‌شوند برنامه‌ریزی کنند و آینده‌نگری داشته باشند بلکه به فکر رفاه هم باشند بسیار خوشحالیم. حالا به مردم چیزی نرسید نرسید لااقل رای که دادیم به درد یک نفر بخورد !
بخیل که نیستیم ! هستیم؟! ابداً!!

زبان دراز


طنز شماره 269

هشدار زبان دراز ورشکسته

قانون از کجا آورده‌اید برای حقوق بگیران اجرا می‌شود. خدا بیامرزد عموجان در مورد دعواهای خانوادگی و مرافعه‌های جمعی به ما هشدار می‌داد که جلو نرو «طناب از جای نازکش پاره» می‌شود. حالا هم که توپ اتهام فساد و اَنگ بی عرضگی از این زمین به آن زمین می‌افتد قراراست برای عبرت همگان « کله‌ای بکنند، گوشی بپیچانند»
باید حقوق بگیران محترم حواسشان خیلی جمع باشد تا طناب از جای نازکش پاره نشود دلیل هم دارند می‌گویند مگر ما حقوق شما را 15% افزایش ندادیم مگر ادعا نمی‌کنید که تورم چند برابر افزایش حقوق شما است.
«پس ای دخل پانزده‌های خرج شصت»
«از کجا آورده‌اید» که هنوز سرپا هستید!؟ بگیرید آنها را ببرید که عامل تورم را کشف کردیم.
آخه شهر هرت نیست که هرکه هرکه باشد هر کس هر طور با هر درآمد بتواند زندگی را بچرخاند حساب و کتاب در کار است.
باید بفهمیم ! که چطور تراز مالی خانواده میزان شده! راستش ما حقوق بگیران را که نفهمیدیم شما فهمیدید خدا بیامرزد شیخ سعدی علیه الرحمه را که فرمود:
بر آن شور بخت باید گریست
که دخلش بود نوزده خرج بیست
باز هم آن روزها کسری 5% بوده نه حالا 40 %

زبان دراز


طنز شماره 267

عجب رسم بدی، عجبا یادشون به خیر !!

نمی‌دانم از چه زمانی این رسم بد وارد مباحث و مجالس شده که فوری زمان حال را با قید «یادش بخیر» با گذشته مقایسه می‌کنند.
مثلاً در بحث خرید و فروش می‌گویند:«اون روزها نان را کیلویی این مبلغ و تخم‌مرغ را دانه‌ای....ریال می‌خریدند» ولی امروز بر عکس تخم‌مرغ را وزن می‌کنند اما نان را دانه‌ای می‌فروشند شاید به خاطر وزن و ضخامت باشد نمی‌دانم!
و یا در بحث‌های اجتماعی و اخلاقی می‌گویند آن روزها با امروز وضع «تومنی هفتصد تومان» فرق کرده است و مثال می‌زنند: اون روزها پدر خانواده را «آقا» می‌گفتند راستی هم آقایی می‌کرد هر چه او می‌گفت همه می‌گفتند چشم. حالا هر چه همه می‌گویند او می‌گوید: «چشم».
و یا پدر و مادر شش دانگ حواسشون جمع بود که مراقب دخترهای خونه باشند تا پسرها فریبشون ندهند ولی امروز باید پسران خونه را تو پستوی خونه مخفی کنن که فریب نخورند «عجبا» !!
و یا وقتی صحبت از سواد و درس و مشق می‌شود می‌گویند اون روزها تصدیق ششم ابتدایی چه اعتباری داشت. 6 تا مهر و امضا زیر برگه بود حالا دکترای تقلبی با تضمین پست و مقام زیر قیمت بازار می‌فروشند!
ولی وقتی «فرمان بحث» تو کوچه سیاست و اقتصادی می‌پیچد عاقلان سر کوچه پیاده شده و به سرعت خود را به کوچه «علی چپ» می‌اندازند ولی بعضی‌ها از جمله زبان دراز «به سری که درد نمی‌کند دستمال می‌بندند»
اون روزها قانون و مصوبه مجلس «آب لای درز آن نمی‌رفت» و امضای وکلای مردم با توپ محمدعلی شاهی رنگ نمی‌باخت ولی حالا با عطسه‌ای «پس گرفته» می‌شود« با غوره سردی شان می‌کند با مویزی گرمی» 8 صبح معتقدند بودجه برخلاف منافع و مصالح کشور است و کلیات آن رای نمی‌آورد 10 صبح در کمیسیون تلفیق با اکثریت آرا تصویب می‌شود.»
قبل از ناهار وزیر، معزول و بعد از ناهار، مقبول و دارای رای اعتماد می‌شود و در قوه مجریه هم رییس‌الوزرا چشم در چشم وکلا به جان آنها قسم می‌خوره که پول مترو ندادم بخاطر آنکه «آه در بساط ندارم» ولی دو روز بعد می‌گوید وضع ریال و ارز و طلای دولت میزان میزان است و خزانه لبریز!
برگردیم به بحث خودمان!‌ خوانندگان محترم مقایسه امروز با دیروز رسم بدی است کار خوبی نیست آقا «به روز» باشید این یعنی چه که به(لج امروز) دیروز را به رخ هم می‌کشید و تازه هم می‌گویید«یادش بخیر» مگر این بیت صائب تبریزی را نخوانده‌اید که گفته:
«هرچه رفت از عمر یاد آن به نیکی می‌کنند / چهره امروز از آیینه فردا خوش است»
شما اصلاً کاری به فرموده حضرت حافظ نداشته باشید که می‌فرماید:
«وای اگر از پس امروز بود فردایی»
راستی یادش بخیر اون روزها دهخداها و کیومرث صابری‌ها طنز پرداز بودند و چه قلمی هم داشتند.
حالا زبان دراز !! طنز پرداز و نقاد شده است! عجبا! ‌یادشون بخیر !

زبان دراز