طنز شماره 424
نامهای به دوست بازنشسته
برادر گرامی، بازنشسته محترم
سلام! ورود شما را به جرگه بازنشستگان تبریک گفته از زحماتتان تقدیر میشود امید که از معلمان و کارکنان بازنشسته درس عبرت گرفته و در وقت جیکجیکمستان یاد زمستان پیری بوده باشید وگرنه تا زود است و دفترچه بیمهتان به مهر بازنشستگی مفتخر نشده و اعتبار شاغلین دارد فوراً نسبت به عمل جراحی دوران کهولت مانند چشم و گوش و پروستات اقدام کنید. خرید دو قاب و چهار شیشه عینک که دو درجه بالاتر از نمره فعلی و دو دست دندان مصنوعی که دو درجه پایینتر باشد فراموش نشود. چون آن بالا میرود و این با لاغر شدن پایین.
فردای بازنشستگی معمولاً از مقام پدر به مرتبه آقاجون و از پرمشغله بودن به فرد بیکار مبدل میشوید. پس چه کسی بهتر از آقا جون بیزحمت کارهای عقب مانده فرزندان، دامادها و عروسها از بردن نوه و نتیجه به مهدکودک تا خرید شیرخشک، و... و فاجعه بارتر به زیارت و سیاحت بردن مداوم عیال که تا دیروز میفرمودند چرا خانه نمیآیی؟ دوره بازنشستگی میفرمایند از خانه بیرون نمیروی دارم خفه میشوم.!!
ضمناً باید ورزش دو و میدانی هم کار کنید زیرا کلمه(بدو) مکرر تکرار میشود بدو نان بخر، بدو شیرینی و گوشت بخر و...
اما اگر در مراسمی شما را پیشکسوت مینامند ولی خودتان را شیرین کرده و به کارگزینی و حسابداری و امور رفاهی مراجعه نکنید زیرا دیگر خودی نیستید و گویا نبودهاید برای اینکه همه کارها و امور به سازمان بازنشستگی مربوط میشود.
چند چیز هم منتظر شماست اول صندلی سیمانی جلو شهرداری، چون در حال حاضر امیر و وزیر در شورا هستند و جایشان خالی است.
بالاخره جا کم و افراد زیاد. دوم هنگام تشرف به کانون بازنشستگی اسمهایی یادتان باشد که اول باید سبیلشان را چرب کنید تا در باند تعیین مقامات استان از جمله وکیل و استاندار و مدیرکل و انتخاب انواع عزل و نصبها و در درست کردن (ساختن) شایعهها دخیل باشید.
ضمناً در صورت جلب رضایت و داشتن سابقه میتوانید تا سقف یک میلیون تومان وام ایران گردی و جهان گردی تا کنج کوه مهریز با استفاده از رستوران بهرهمند شوید دراین حال بدانید کم کم پس از بازنشستگی و بعد از مقام پیشکسوتی و در نهایت به فراموش شدگی ارتقاء درجه مییابید. آن گاه میدانید چه بر دل زبان دراز میآید!!
زبان دراز