هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 372

خرما خورندگانی که منع خرما خورندگان کنند

عادت بدی است چیزی بگوییم که بدان عمل نمی‌کنیم و مرگ را حق بدانیم برای همسایه.
نه منظورم سخنان دول عربی و غربی و خودمانی نیست که می‌گویند نباید در امور دیگران دخالت کرد حال آنکه چهار زانو بالا بالای مجلس کشورها نشسته‌اند و دستورالعمل صادر می‌کنند.
منظور حقیر نماینده‌ای است که تاکید دارد برای دوشیزگان و بانوان ایرانی بهترین کار شوهرداری و خانه‌داری است حال آنکه خودشان به وکالت و رسیدگی به امور اجتماع و پذیرش مسئولیت در مشاغل مختلف مشغولند.
زبان‌دراز آنها را به شهد و حلاوت مقام و پستی که بدان رسیده‌اند و به خاطر شیرینی و چسبندگی سمتی که بدان وابسته شده‌اند و وکالت و وزارت و مدیریت را رها نمی‌کنند سوگند می‌دهد که خودشان پیشگام شده تشریف ببرند خانه‌داری، بچه داری و همسرداری تا برای خودشان ثواب و صواب داشته باشد.
ضمنا‍ً باید بترسند از آه زبا‌ن‌دراز که نفرین کند تا عده‌ای از بانوان شاغل در امور اداری گرفتار عواقب قانون مجاز بودن چند همسری آقایان شوند!!!

زبان دراز


طنز شماره 371

تا ریشه در آب است امید ثمری هست!!

وقتیکه جناب استاد محمود که خود را در همه‌ی فنون کارشناس می‌دانست آخرین چمدان قدرت را بست و گذاشت عقب وانت آن هم با شانه‌های افتاده در حالیکه اسفندیار او را کمک می‌کرد تا مرکز مهرپراکنی و عدالت گستری مدیریت جهان را ترک نماید، زبان دراز هم با خود اندیشید که سوژه طنز به سبک و سیاق زبان درازانه پایان یافته و بهتر است کرکره این ستون را پایین بیاورد. با حسرت نگاهی به سلطان آیینه انداختم اما وی بدین امر توجهی نکرد. ناگهان اصحاب و یاران و حتی خود شیخ اعتدال شروع به سوژه دادن نمودند ما هم دوباره آب و جاور کردیم، چراغ افروختیم در حالی که هنوز سلطان توجه کافی و وافی به این امر ننموده بود.
اواخر سال سبد کالا و اوایل سال گردشگری حلال و اخیراً هم وداع با یارانه آن هم از نوع خود اظهاری که نتیجه اش را دیدیم و حواشی و سخنان و اقوال سفرهای استانی!
با دقت و تعمق زبان درازانه دریافتم که سوژه سازی هم جزو ریاست و قدرت و صاحب میز بودن و وظایف ذاتی بعضی از دولتمردان شده است.

زبان دراز


طنز شماره 370

زبان دراز و تشویش اذهان مردم

خدا بیامرزد «بی‌بی‌جان» همسایه‌مان گاهی می‌نالید که نه می‌توانم بگویم «کر»، نه «گر» و نه «کور».
چرا که سه تا عروس دارم پدر یکی از آنها کر است، یکی‌شان «گر» و آخری «کور» تا این کلمات را بدون منظور هم به کار می‌برم عروس‌ها لب برمی‌چینند و می‌گویند یعنی بابام.!!
بعدش هم می‌روند به شوهرشون «چغولی» و شکایت می‌کنند و پسرها هم سر من خراب می‌شوند و چه مصیبتی بر پا می‌شود!!
حالا قضیه «بی‌بی‌جان» شده قضیه بعضی از «روزنامه‌ها».
یکی می‌نویسد «برکنار شد»، توقیف می‌شود.
دیگری می‌نویسد «آزاد شد» می‌ترسد که درش را ببندند.
آن یکی می‌نویسد پزشکان معتقدند بالای چشم ابرو است، اخطار می‌گیرد که آنچه گفتی، بودار است.
آقاجان لطفاً ‌شما که دلتان نازک است لیست کلمات ممنوعه را چاپ کنید که گوشی دستمان بیاید!
ویرایش کننده مطالب «زبان‌دراز» آیینه یزد لطفاً بپرسید آیا «زبان دراز» اشکال دارد یا مصداق تشویش اذهان عمومی و تحریک به زبان‌درازی است؟
تا اگر اشکالی بود اسم خودم را هم عوض کنم چون کار از محکم کاری عیب نمی‌کند.

زبان‌دراز


طنز شماره 369

مقرارت زبان درازانه درباره شادی

چندی پیش خبر 20:30 چند جوان شرمنده و پشیمان که فریب خورده و (شادی) از نوع علنی و فیس‌بوکی آن و در دنیای مجازی انجام داده بودند را نشان داد. که سخت مایه عبرت شد. لذا زبان‌دراز که حواس پرتی‌اش حسابی جمع شده بود تغییراتی در برنامه روزانه خود داد تا سوء تعبیری نشود. مثلاً
1- انجام ورزش صبحگاهی بدون دست زدن و شعر خواندن حتی ضرب مرشد چه رسد به آهنگ نرمش.
2- ترک عادت (خواندن) در حمام که از اوان جوانی معهود بود.
3- تغییر زنگ موبایل، زنگ در خانه، البته زنگ آلارم.
4- زنگ ساعت چون جیغی شبیه واویلا دارد عوض نکردم ضمناً این نوه کوچک تازه به راه افتاده‌ام هم که کفش جیک جیکی دارد را به منع پوشیدن کفش مذکور سفارش کردم. ولی زبان نفهم است و از بچگی گول خورده با آرم اخبار و آهنگ و آرم20:30 هم حرکات موزون انجام می‌دهد که تذکرات و ارشادات بنده بی‌اثر است! و من بی‌تقصیر !
امان از بچه‌های زبان نفهم دچار دگردیسی شده امروزی !!

زبان دراز


طنز شماره 368

اندک اندک جمع دلواپسان می‌رسند

خبر این بود که هواداران با علامت اختصاری(هما) دلواپس هستند. آنها در لانه جاسوسی امریکا، به تعبیری سفارت سابق امریکا گردهم آمده و دلواپسی خود را اعلام داشتند. زبان دراز که در دیر فهمی زبان زد خاص و عام است نفهمید این دلواپسان، دلواپس چه هستند.
ویا به قول حضرت شیخ: «آیا نگران است که دولتش به دست دگران است»؟ آیا دلواپس اقتصاد و سرنوشت رانت خواران تحریم پرورند، یا دلواپس سرنوشت چند کشور باقی‌مانده که هنوز با ما ارتباط داشتند.
 شاید دلواپس فرهنگ و میراث فرهنگی و محیط زیست هستند که چرا اندکی مانده و جارو نشده یا دلواپس آخرین نفس‌های صنعت و تجارت هستند چه خوب است که دلواپسان را دلواپس نبینیم.
بنده با بی‌سوادی و در عین امیدواری به بهبود اوضاع عرض می‌کنم «محمودیان آسوده بخوابید چندان چیزی باقی نمانده که قبلاً استاد فرموده بودند لولو آن را برده!!»
دلواپسان از اینکه به حضرت محمودی وصلشان کنی ابا و انکار دارند و حاضر نیستند با مردم همدلی فرموده حاصل 8 سال ایده شان که به عمل آورده‌اند را بپذیرند ! یعنی همین جوری و همینطوری دلواپس هستند!!
شاید...

زبان دراز


طنز شماره 367

استفاده از کلام نامزدها در دولت امروزی

همگان می‌دانند بنده زبان دراز دیر فهم است اما شما که خوب می‌فهمید بنده را روشن فرمایید.
جمله حمله «گاز انبری» مگر برای حل مشکل تئوری جناب قالی‌باف نبود.
پس چرا این دولت «گاز انبری» به بنده حمله کرده است. می‌فرمایید چطور؟
عرض می‌کنم: دولتمردان با همراهی مجلسیان به بهانه اینکه دولت قبل طبق قانون و با شیب ملایم نرخ حامل‌های انرژی و سوخت و خدمات را گران نکرده است. آنها قانوناً هرچه نرخ خدمات و سوخت بوده را [دوچونه‌ای] گران کرده‌اند از سوی دیگر می‌گویند یا با زبان خوش و با دست خود داوطلبانه یارانه‌تان را قطع کنید یا راهی برای قطع کردنش پیدا می‌کنیم این را می‌گویند حمله «گاز انبری» از دو طرف.
مگر تکیه کلام گهر بار برادر جلیلی استفاده از ظرفیت نبود، دولت با تورم 40% حقوق را 20% افزایش داده با زبان بی‌زبانی می‌فرماید خود دانید و ظرفیتتان! و چرخ زندگی‌تان که قرار بود بچرخد، بچرخد.‍
ولی خدا پدرشان را بیامرزد که از جمله«بمب‌های همگان کش» استاد غرضی استفاده نکرده‌اند!

زبان دراز


طنز شماره 366

حقوق پدران را دریابید

اول ته تغاری زبان می‌ریزد و می‌پرسد: پدر عزیزم روز مادر نزدیک است!!
شما که بهترین بابای دنیا هستی دست به جیب شو!
بعد وسطی می‌گوید هان بابا چه کنیم؟
و سرانجام بزرگی با خشونت و تهدید که خسیس بازی نداریم و تورم بالاست و هنوز تحریم‌ها لغو نشده فقط ترک برداشته دسته چک را بردارید و امضا شده تحویل دهید! زود!
خلاصه گروه فشار که کاملاً غیر خودجوش غیر خودسر از اون بالا (یعنی والده محترمه) هدایت می‌شوند به انگشتری، سکه‌ای، خلاصه قطعه‌ای طلا برای خانم خانه، همان فرشته مهربان یعنی مادر که البته همسر زبان دراز هم هستند رضایت می‌دهند و صد البته مادر مادر هم جای خود دارند یعنی هم مادرند و هم زن، مادرزن را دوبله حساب فرمائید.
اما خوانندگان عزیز! اکنون که این مطالب را می‌نویسم روز پدر را گذراندیم، هیچ هیاهویی هم نبود خبری هم نشد کمافی‌السابق عده‌ای دنبال بهانه برای قهر بودند و لشکر سلم و تور هم خود را به کوچه‌ی آن طرفی زده بودند ولی کور خوانده بودند خودم پیش‌بینی کردم و رفتم یک جفت جوراب فرد اعلی خریده کادو پیچ هم کرده گذاشتم جلو چشمشان شاید یکی هم پیدا شود دلش برای پدر بسوزد.
حال شما قضاوت کنید تبعیض جنسیتی و رعایت حقوق مرد. پدران آیا مدافعی دارند؟ روز پدر هم گرامی باد!! حداقل خودمان را تحویل بگیریم!! 

زبان دراز


طنز شماره 365

بشارت باد بر « اهل کتاب»
که محمود نامه آمد

امیر محمود خان که الطاف دولتش همه را رسیده چنانکه تا سال‌ها کام‌ها بدان نوشین گردیده و یاد خوش دوران حکمرانی وی با میخ دو پا بر دیوار خاطرات کوبیده و مهرش هم بر قلوب نشسته است.
به نازی که لیلی به محمل نشیند قراراست با نشر کتاب خاطرات باز آید و بر چشم نشیند.
اما خریداران محترم قبل از رفتن در صف خرید کتاب، اولاً بفرمایید که از کجا و از چه ساعتی آمده‌اید(10-9- 8- 7) و فوراً ‌فی‌البداهه بگویید «دشمن» که بفهمند خسته نشده‌اید که در صف خرید و زیارت کتاب بودید و اما بشارت بدهم که اگر دوران دولتش بر سرتان شاخی از تعجب نروئیده و چشم‌هاتان هنوز از اقوال و افعال مشارالیه گرد نشده این آخرین فرصت را از خود نگیرید که «آخرش است». بشارت دهم که اگر چندی است اندک آرامشی یافته‌اید یا دچار افسردگی ناشی از نشنیدن و ندیدن اقوال و افعال وی شده‌اید «بزودی خندان و دست افشان» شده بر سرتان هاله نور رویت خواهد شد و باز بشارت دهم «که بزودی رابطه لولو و آفتابه»‌ و«سوزش ناشی از مهروزی» مشخص خواهد شد و در عالم سیاست می‌فهمید چگونه هولوکاست برج‌های دو قلو را در انگلستان کنار شاخ آفریقا منفجر کرد !! آن هم با ادبیات محمود نشان بهاری!
ولی بدا به حال مفسدان ویژه خوار و بذل و بخشش کنندگان از بیت المال و هدر دهندگان آن که لیست کذایی معهود اندر جیب و کیف که آیا بالاخره پس از 8 سال بیرون خواهد آمد و افشا می‌شوند !! افشا شدنی آن هم از سوی رییس دولت پاکدستان !! یا خیر؟
خلاصه چه شود؟ و چه چیزها خواهیم خواند؟ که اسناد و آمارش هم موجود است ولی یک تفاوت دارد این دفعه مکتوب و موجود! دیگر «سرکاری» نیست و نمی‌توان تکذیب کرد و بگوید نگفتم! این هم مدرک «کتاب بگم بگم» خامه « محمود خان مهروز» و در پایان خوش به حال طنز پردازان خصوصاً زبان دراز که مدتی سوژه دارد.

زبان دراز


طنز شماره 364

شیب ملایم!

شیب ملایم یک

خبر بهجت اثر و حلال مشکلات و گره‌های فرو بسته یعنی رایگان شدن هزینه «وضع حمل» البته به طور طبیعی عز وصول بخشید. با توجه به اینکه مقرر و موعود است همه امور با شیب ملایم میسور و ممکن گردد، لطفاً علیا مخدرات با شنیدن این خبر تعجیل و تسریع نفرمایند و با شیب ملایم به کثرت اولاد اقدام نمایند! چه آن کس که فرمان دهد یقیناً خرجش را هم می‌دهد!
شیب ملایم دو
اگر این چند روزه علیرغم شیب ملایم افزایش قیمت بنزین و سوخت آب و برق و شیب کمی تندتر کلیه خدمات ارائه شونده دولتی و شیب کمی تندتر کلیه خدمات ارائه شونده بخش خصوصی از لبنیات و گوشت و بقولات و میوه‌جات و سبزیجات تا عوارض و خرج کفن و دفن کمی تا قسمتی نفس مبارک به شماره افتاد و با شیب ملایم رو به خفگی است اشکال از فرستنده شیب ملایم نیست مشکل از گیرنده شماست.
راستی اگر قرار بود شیب ملایم نباشد شیب تند با لغزندگی چه بلایی بر سرمان می‌آمد؟! شاید هم جابه جا فرموده باشند شیب افزایش حقوق ملایم بوده بقیه تند !! 

 زبان دراز


طنز شماره 363

دو تا بارک ا... صد آفرین

چون اردیبهشت باشکوه و پرطراوت بر تخت نشیند بخت سراغ معلمان آید. عده‌ای از بزرگان و نویسندگان و اکابر و اعاظم و سخنوران از شأن و شکوه آنها اسب بلاغت در میدان فصاحت بدوانند و در نهایت خوانی گسترده و شامی صرف شود. گاه معلمی بد اقبال چون بنده یک شب چهار مجلس دعوت شدی و عصرش با خبر که با جناق از سر لجبازی خانواده‌، همسر مکرمه و فرزندانش را به صرف شام به خانه‌اش دعوت کردی و از این فیض هم محروم و شب و روز این معلم را بر او زهر نمودی.
اما اصل کلام، ای اهل معنا و ای معلمان با صفا !! هرگز این الفاظ زیبا و مدح جمیل را جدی نگیرید که قرار نیست آن گونه که باید و شاید دستی به جنبش درآید و از قول به عمل یا شأن و معیشت و معاش ارتقا یابد!
به قول آن ظریف البته نه از نوع وزیر خارجه بلکه شاعر منشی بی نام! که سروده است.
عطای بزرگان ایران زمین
دو تا بارک ا... است صد آفرین

زبان دراز