هفته نامه آیینه یزد

طنز شماره 320

سوگنامه بانوی آهنین

خبر مولمه و تاثر برانگیز درگذشت بانوی آهنین سرکار خانم «تاچر» قوز بالا قوز زبان درازان شد و بر کوه غم‌هامان افزود!!
راستی وقتی با بعضی رجل سیاسی داخلی و خارجی مقایسه می‌کنیم می‌بینیم آن مادام سیاستمدار جوان‌مرگ شد، حیف است!
کیسینجر و بوش پدر و.... هنوز زنده باشند، این نوجوان که حق برگردن خیلی‌ها دارد رخ در نقاب خاک بکشد یا همین پادشاه بریتانیا با«خوی هووکشان» که چقدر به او حسادت کرد و چند سال از او مسن‌تر بود بیاید تشییع جنازه نخست وزیر اسبق.
«در بین خانم‌ها از حضرت حوا تاکنون کمتر مصداق زن پیر و پیره زن دیده شده چون پیری مخصوص مردان است» شاهد آن پدران مرحوم و مادر بزرگان زنده که مثل کبک و طاووس می‌خرامند. «الهی زنده باشند هزار سال دیگه هم با عزت زنده باشند» البته شاید چون زن ندارند پیر نمی‌شوند بگذریم یقیناً این وفات نابهنگام، بنده و بعضی قدرشناسان وطنی را ناراحت کرد.
اما تاسف بارتر و انگشت غم گزیدن من آن گاه بیشتر می‌شود که والده مکرمه مرحومه تاچر!! پیش‌دستی فرموده و زودتر فوت نموده به علاوه روابط دو کشور هم قطع است! ‌علی‌الظاهر!‌ گرچه ما که قابل نیستیم اما هستند کسانی که جامه نیلی کرده برای آرامش بازماندگان و وابستگان و اقربای متوفی ترجیحاً والده وی را در آغوش تسلای خود قرار دهند.
لذا زبان دراز ببخشید پیشنهاد دارد تا مراسم بعدی یاد بود نخست وزیر آهنین صبر کنند اگر عمر دولت باقی بود و روابط بهبود یافت در آن مراسم همشیره مرحومه تاچر هم در قید حیات باشند! ‌آنگاه در تسلی بکوشند.
وسیله ایاب و ذهاب مهیا است. خدا همه را مجانی بیامرزد.

زبان دراز


طنز شماره 318

میهمانان ناخوانده!!

خاطر خطیر خوانندگان خبیر خبر دارد:
ایران چندی است که گرفتار میهمانان ناخوانده‌ای است انحرافی فکر نکنید. منظورم سیل و زلزله است از آذربایجان تا خراسان و سیستان و بلوچستان و کرمان و فارس و بوشهر و اصفهان و یزد. گویا آنها هم به سفرهای استانی می‌روند.
به قول مرحوم ابوی«هر چه از دوست رسد نیکوست و عین لطف و حکمت» الهی بدم بدتر نشود. درست عین «مادرزن بنده» که در دهه فلاکت یعنی آخر هر برج کارمندی با هیات همراه متشکل از پدرزن، خواهرزن و برادرزن با متعلقات لطف کرده به منزل بنده تشریف می‌آورند و میل دارند با کل فامیل هم دیدار داشته باشند و در فرصت مناسب بتوانند تاسف و تاثر خود را از اینکه بعد از 35 سال دختر دسته گلشان «عیال بنده» را در آتش انداخته‌اند اعلام و به دیگرخانم‌ها هشدار ‌دهند و درس عبرت.
عرض می‌کردم که جنابان میهمانان ناخوانده اخیر یعنی سیل و زلزله هم در عین فلاکت گاه و بیگاه مرحمت فرموده و سری به ما می‌زنند. در اینجا فرصت را مغتنم شمرده نکاتی را خدمت عالی جنابان زلزله و سیل معروضم!! بزرگوارا !! این سفرهای استانی که کار ابتکاری و تازه نیست قبلاً همان پیامدها را داشتیم و راضی به زحمت شما نیستیم. به جان زبان دراز مردم با زلزله اقتصادی 8 ریشتری و با پس لرزه‌های مهیب سیل گرانی، تورم، اختلاس و سقوط ارزش پول ملی لرزیده‌اند. هنوز از پناه‌هگاه در نیامده‌ایم چرا که پیش از آن هم زلزله‌های کوچکتر و بزرگتر در فرهنگ و هنر، آموزش و پرورش و ورزش و دارو و درمان احساس کردیم. گویا چندی است مثل تلفن همراه مسوولان روی [ ویبره و لرزاننده] ‌هستیم. زلزله جان مگر نمی‌دانی گفتند بزودی قرار است دولت بعدی بازسازی را شروع کند!! شما رحم کن!!
راستی اگر بیکار هستید یک پیشنهاد کارآفرینانه از نوع زود بازده‌اش دارم دقت کنید!!
لطفاً به «بلاد کافرستان» که به قول بعضی از صاحبان تریبون‌های رسمی و دولتمردان و نمایندگان پر از گناه، ظلم و تبعیض، فقر، جور و ستم است رفته آنها را ادب کنید تا درس عبرتی برای همه باشد نه اینکه ما را ادب کنید تا آنها درس بگیرند. اِ. .اِ. .اِ. .چقدر ما باید ادب شویم.
 دیگرعرضی نیست. سلام این حقیر زبان دراز را که مدتی است به افتخار بازنشستگی نایل شده و بنا به ضرب‌المثل معروف، مسئولان وظیفه شناس لطف فرموده و موضوع بیمه ما را که از طلا گشتن پشیمان شده بودیم در اسرع وقت مس کردند، به آتشفشان و سونامی و طوفان و برادر و خواهر، خسوف و کسوف برسانید. باقی به بقایتان، جانم به فدایتان! 

زبان دراز


طنز شماره 317

اینجا ایران است

خوانندگان محترم «اینجا ایران است» ساعت به ساعت که رادیو اعلام می‌کند گوش کنید یعنی هنوز وجود دارد و زنده است و تا قیام قیامت پایدار.
البته چون از قدیم الایام بعضی چیزهایمان با جای دیگر فرق می‌کند انتخابات ما هم به همین منوال می‌باشد.
رسم است که برای حضور حداکثری و حماسه آفرینی مردم را تشویق می‌کنند و به آنها آرامش خاطر می‌دهند پس نباید در اینجا هول آفرینی و ارعاب نمایند.
روزنامه‌ها را بخوانید یکی از لشکر کشی خیابانی دشمن، دیگری از آماده باش، آن دیگر از حضور گسترده پلیس، و آن اخوی از تشکیل ستاد و مقرها، آن برادر از گردان خواهران ! آن فرمانده از تشکیل نیروهای واکنش سریع، آن بزرگوار از پلیس انتخابات، این رییس قوه هشدار آن رییس قوه انذار. ... بابا جان! آرام آرام !!
 اینجا ایران است بحمدا... در دریای طوفانی عالم‌جزیره ثبات شناخته شده، مردم هم هر ساله پای صندوق‌های رأی حاضر و آماده... خیالتان راحت !!
بعضی از این آژیرها که گاه از طرف افراد غیر مسئول هم ابراز می‌گردد انسان را به یاد این مثل می‌اندازد که کودکی گریه و بی تابی می‌کرد پرستارش می‌گفت گریه نکن من اینجا هستم. یکی گفت این بچه از تو می‌ترسد !! و گریه می‌کند!‌ هیچی نگو! خودش آرام می‌شود !!!‌
 حالا این مقدمه به آن موخره چه ربطی داره ! زبان دراز خودش هم نمی‌داند! 

زبان‌دراز


طنز شماره 316

اندر قیاس دو رییس الوزراء

در مفصل‌التاریخ اثر طویل اللسان چنین آمده که در عهد دیرین دو امیر به فاصله هشت سال سکان کشتی مملکت به دست گرفتند.
رسم بر این است که چون آدینه روز شود مردم در مساجد و مدارس گرد آیند نام «مطلوب» بر رقعه نویسند و در صندوق اندازند و زمام بدست آنکه بیشتر رقعه دارد دهند اما چون مدتی بگذشت از امیر تازه رسیده دل برگیرند گویند خدا قبلی را بیامرزد یا «هر سال دریغ از پارسال».
در اینجا دو امیر را در ترازوی قیاس گذاریم تا عبرتی برای آیندگان گردد.
یکی از سادات حسنی «خاتم» نام و دیگری علامه و متخصص در کل علوم «علامه محمود» نام. همه‏ی نوشته...

طنز شماره 315

اطلاعیه زبان‌دراز اندر پرداخت کارت معیشت

مغازه داران، دلالان، صاحبخانه‌ها، همسران و فرزندان عزیز :حتماً ‌مژده‌ای که اخیراً در رابطه با پرداخت وجهی به هفت دهک محروم داده‌اند زودتر از ما شنیده‌اید.
بنابراین قویاً و شدیداً و اکیداً با التماس و مویه و زاری به شرف عرض می‌رساند این وجه قلیل مربوط به بخشی از گرانی‌های قبلی و جبران آن می‌باشد پس لازم نیست برای هزینه یا بلعیدن آن چاره اندیشی فرمایید.
پر واضح است این تار مو قابل قیاس با آن کوه نبوده و جبران گرانی لبنیات هم نمی‌کند چه رسد به افزایش بهای چای و برنج و گوشت و همه مواد مورد نیاز و ضروری زندگی خدا روزی تان را جای دیگر حواله کند !!

زبان دراز


طنز شماره 314

عدم اصلاح موی سر و شکرگزاری بنده زاده

زبان‌دراز زاده که دیر فهمی و آسمان به ریسمان پیوند دادن را از پدر به ارث برده، جلوی آیینه ایستاده بود و پس از دست کشیدن به موهایش، هر دو دست را به آسمان بالا برد و گویا خدا را شکر می‌کرد.
حقیر زبان دراز، او را مورد خطاب قرار دادم و گفتم: جوان دلبندم !! درست است که گفته‌اند در هر نفسی شکری واجب ولی دیدن این زلف‌های ژل زده هم شکر می‌خواهد در جواب، پدروار همه چیز را به همه چیز ربط داد و با استمداد از عقل ناقص خود گفت:
پدرجان چرا شکرگزاری نداره؟ یادتان است رییس‌الوزرا در اثنای سخنرانی‌های انتخاباتی فرمودند که مگر مشکل مملکت ما موهای جوانان ماست ما باید برویم اقتصادشان را درست کنیم.
گفتم: بلی.
گفت: بنابراین جای بسی شکر است چون اراده‌شان بر این تعلق گرفت که اقتصادمان را درست کنند اما چنان کاری در اقتصاد کردند که اگر به فکر اصلاح موهای جوانان هم بودند و همان کار را درباره موهای ما می‌کردند آیا امروز من می‌توانستم در انظار عموم ظاهر شوم!!‌ ؟؟
دیدم بیراهه نمی‌گوید راستی شاخ شمشاد نشان از پدر دارد!
گفتم: زلف هایت را قربون، راستی خدا را هزار مرتبه شکر !!

زبان دراز


طنز شماره 313

اخذ عوارض و از هوا کره گرفتن

زبان دراز با نزدیک شدن به پایان دوره شورای شهر، این فکر بیشتر به ذهنش فشار می‌آورد که بعداً چه خاکی بر سر کند !
مثلاً عقل کدام یک از زبان درازان بی‌سلیقه می‌رسید که می‌توان قدیمی ترین پارک شهر را ناقص کرد و این همه درخت کهنسال را از بین برد تا ساختمانی برای شوراییان بسازیم که کنار شهرداری باشند. برگ سبز در یزد فراوان است!! و زمین کم یا برای حفظ خاطرات و قرینه سازی شهر میدان جلو امیر چقماق که قدیمی ترین و پر خاطره‌ترین میدان است چهار راه کنیم که گره کور ترافیک کورتر شود اصلاً به این ابتکار فکر کرده‌اید؟
خدا را شکر حالا دیگر این جور نیست که بعضی‌ها بفهمند کجا قراره خیابان و بلوار بشه بروند زمین بخرند. ولی اخیراً هنر درآمد زایی و از هوا کره گرفتن و یا به قول «کیانوش» در سریال برره که می‌گفت:« پول بده پول زور بده» به ما نشان دادند.
منظورم عوارض ورود به ترمینال و خروج است ! ‌نمی‌دانم عوارض چه خدماتی؟!! شاید خواسته‌اند فاصله بین غنی و فقیر را بردارند آخه اغنیا فرودگاه روند و فقرا ترمینال !
ولی بنده پیشنهاد دارم به جای اخذ عوارض به شرح زیر عمل کنند.
چون همین چند روز شاهد حضور کاندیداها‌ی شورا در تمام مجالس اعم از عزا و جشن عروسی و روز تولد و مجلس ختم حتی ختنه‌سوران‌ها هستیم شما به محض ورود دوستان کاندیدا عوارض ورود به جلسه از آنها بگیرید و بگویید هر چه عوض داره گله نداره. راستی خیلی دلمان برایتان تنگ شده بود !! نمی‌دانم این جلسات حق جلسه هم داره یا نه؟
راستی خیابان‌های آب گرفته و میدان‌های استخر شده و چاله چوله‌های شهر هم شما را به یاد هیچ چیز و هیچ کس می‌اندازد؟

 زبان‌دراز


طنز شماره 312

هشدار!! با طعم شاد باش نوروزی

آقایان، برادران، مسترها، موسیوها، جنتلمن‌ها و یا ایهاالسیدها به تمام زبان‌های زنده هشدار می‌دهم !!
این روزها مراقب باشند اگر اهل و عیال و در راس آنها مادر بچه‌ها لحن شان ملایم شده و از تغییر کلمات و جملات متداول«اوی» به «آقا» تغییر یافته و از درخواست« بدو برو: فلان چیز بخر» لطفاً وارد گفتگو و امر ونهی شده اگر به محض ورود و جلوس بر زمین بر روی تشکچه و پشتی، لیوان چای داغ به جای «چای می‌خواهی برو دم کن به ما هم بده» روبرو شدید، تعجب نکنید و فریب هم نخورید و. ..
مطمئناً این آرامش قبل از طوفان است یعنی همه از جمله خواجه حافظ شیرازی فهمیدند که اون بسته حمایت و مرحمتی که پیش از 20 بار رییس قوه مجریه، 10 بار رییس قوه مقننه و هر کدام از اعضای تیم اقتصادی دولت و مجلس 5 بار اعلام کرده‌اند به حساب واصل شده و یقین کرده‌اند آن عیدی و حقوق اسفند هم در راه است غافل از آنکه چاله و چوله‌های شش ماه اول هم هنوز در حال پر شدن است.
دوم خانه تکانی و گردگیری منزل و چه کسی بهتراز آقای خانه که سرور و همه کاره است و مردی برای سختی‌ها! از عهده‌اش برمی‌آید.
بنابراین از هم اکنون هشدار لازم را دادم و توصیه می‌نمایم شال یا پارچه‌ای دور کمر بسته و مچ پیچی هم بر قوزک پا اضافه کنید و از دم در خانه و با احتیاط کافی تا سر کوچه بروید تا از دید تیزبین عیال خارج شوید کمی هم لنگیده و کمر خم نمایید تا خطر از بیخ گوشتان بگذرد.
خوانندگان عزیز! عیدتون مبارک لبهایتان خندون.
آنچه نوشتم شوخی بود هر چه شما کردید کارخونه یه مزه‌ای داره!!
بگویید دارم آب می‌خورم اومدم!!
رفتم قالی بتکانم !!
وقتی هم صدای خانم بلند شد بگویید: چشم اومدم !! اومدم !!

زبان دراز


طنز شماره 311

دو کشف تازه

خوانندگان دائم این ستون شهادت می‌دهند که کشفیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی عدیده‌ای از سوی زبان دراز بدون نیاز به ثبت در دفتر اختراعات و حق رعایت قانون «کپی رایت» به دنیای اندیشه عرضه شده است اما کشف این هفته: اینکه یک مقام آگاه در نیروی انتظامی اعلام کرد: «هر ساعت پنجاه و چند کیلو مواد مخدر کشف می‌شود».
زبان دراز را عقیده بر این است که ده برابر آن هم کشف نمی‌شود چون بلافاصله چرتکه انداختم با حساب بنده هر ساعت در تهران نزدیک به نیم تن مواد دود می‌شود و دود آن به همراه دود سیگار قبل و بعداز مصرف به هوا می‌رود. حالا این عدد را از کجا آورده‌ام بماند.
«اینقدر آمار الکلی شنیدید این هم از همان ماخذ است» و اما نتیجه، علت آلودگی هوا وجود معتادان است «این کشف اول» اما کشف دوم که از دل کشف اول بر می‌آید اینکه با تعطیلی، آلودگی هوا بیشتر می‌شود پس علاوه بر معتادان، تعطیلات هم دخیل است. دوباره می‌فرمایید چه ربطی داره؟
عرض می‌کنم که از معتادی پرسیدند چرا معتاد شدی؟ گفت: تصمیم داشتم روزهای تعطیل تنقلی با چند نفر از دوستان بنشینیم و برای خلاصی از هم و غم و گرفتاری دنیا دوده‌ای بکنیم اتفاقاً چند روز پشت سرهم تعطیل شد ما هم معتاد حرفه‌ای شدیم.
پس تعطیلات مثل آتش خوب و رفیق بد بی‌تاثیر نیست !!

زبان دراز


طنز شماره 310

عده‌ای که به میزها چسبیده‌اند

یادتان است در موقع «گل به خودی زدن» در فوتبال رایج شده بود که می‌گفتند «مارادونا را ولش کن، غضنفر را بگیر» این مثل اکنون شامل حال بعضی از سیاسیون‌ ما شده است.
می‌پرسید: چگونه؟
عرض می‌کنم: وقتی رییس الوزرا در یکشنبه «معروف» به مجلس رفت، آن اتفاقات در مایه افشا کن و رسوا کن روی داد.
سران مقننه و قضاییه را برد گوشه رینگ و چیزهایی درباره آنان گفت: اما رییس مقننه صحبت از مافیا و شئونات کرد و خط و نشان کشید و درست یک هفته بعد یعنی یکشنبه بعد، روز فعالیت «گروه خود جوشان» که کفش و مُهر و سنگ پرتاب کردند بعضی از مفسران و روزنامه‌ نویسان هم کاسه و کوزه‌ها را بر سر فتنه‌گران شکستند و خواستار اشد مجازات برای آنان شدند.
زبان دراز در هم آوایی و تایید نظرات به دنبال مطالعات فراوان و خواندن کتاب‌های متعدد تاریخی و با بررسی پرونده آنها پی برد که چه نشسته‌اید زلزله غرب و غرق شدن کشتی تایتانیک و قحطی بعد از جنگ جهانی اول و فوران آتشفشان و سونامی ژاپن و بسیاری دیگر از اتفاقات خرد و بزرگ هم زیر سر سران فتنه است.
در این میانه باید گفت: مردم تقصیری ندارند که عده‌ای به میزها چسبیده‌اند!!

زبان دراز