سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفته نامه آیینه یزد

روی خط آیینه شماره 226

به بهانه بهار خزان زده روستای هنزا !!

در یکی از روزهای بهاری با دوستی دیرین که در کسوت فرهنگی است عزم ییلاق کردیم تا هوایی بخوریم و آب نوشین جهت زدودن زنگارهای دل و گرفتاری‌های شهری بنوشیم پس از رسیدن و دیدن منظره ده و یادآوری چهره دیروز آن به یاد مصرع معروف «شهر غزنین نه همان بود که دیدم پار» افتادم نه آن آب روان غلتان و نه آن هوای روح‌افزا نه آن درختان گشن و متراکم سر برافراشته نه آن باغ‌های سرسبز پربار، راستی؛ «اینجا که گذر کرد که جای قدمش سوخت» گویا آتش خشمی خانمان سوز همه جا را سوزانده بود متاسفانه امروز اصطلاح یزدی‌ها که به ییلاق (ده و دوده) می‌گویند را فهمیدم چون دهی نمانده فقط دود همه جا را گرفته بود و روستا به آبادی‌های پس از فاجعه اتمی می‌مانست.
من از روستای سوخته (هنزا) (عروس آبادی‌های شیرکوه) که روزی روزگاری رودخانه آن می‌خروشید باغها شاداب و آواز بلبلانش شادی‌بخش رهگذران بود یاد می‌کنم هنزایی که چندی پیش به مثال دخترک شادابی بر دامن پدر بزرگ«شیرکوه» در صبح عید با لباس‌های رنگین و عطر افشان نشسته بود ولی افسوس امروز پدربزرگ به سرفه اوفتاده بدنش دیگر طاقت ندارد دخترک هم رنگ باخته و از آن رنگ و بوی دیروز هم هیچ نمانده است. همه‏ی نوشته...

روی خط آیینه شماره 221

قابل توجه مسئولین محترم پذیرایی از مهمانان نوروزی در استان یزد

به نظر می‌رسد اینگونه پذیرایی از مهمانان نوروزی در شان استان دارالعباده و دارالعلم یزد نبود ضمن تقدیر و تشکر از همه دست اندرکاران که در رابطه با مهمانان نوروزی فعالیت‌های شبانه‌روزی و چشمگیری داشته‌اند و به امید آنکه خداوند متعال در قبال این خدمات ارزشمند به همه آنها خیر دنیا و آخرت عطا فرماید. از آنجائیکه حدیث « المومن مرات المومن » مومن آیینه مومن است که بایست محاسن و معایب ذکر شود تا نسبت به رفع معایب اقدام شود تذکری چند داده می‌شود. در طول مدت تعطیلی عید نوروز چند مورد برخوردهائی مشاهده شد که به نظر می‌رسد اگر مسئولین محترم مورد بررسی قرار داده و نسبت به اصلاح آنها اقدام نمایند برای مردم محترم ایران و یزد دلگرم کننده‌تر خواهد بود. همه‏ی نوشته...

روی خط آیینه شماره 217

بهار، نشانه قدرت نقّاش هستی

"خوب گوش کنید آیا صدای باران را می‌شنوید؟"نوازش جوانه را بر رخسار عریان و سرما دیده شاخه‌ها می‌بینید؟ عطر دل‌انگیز شکوفه‌ها را در فضای رنگارنگ طبیعت احساس می‌کنید؟"رنگارنگی طبیعت، کتاب درس خلقت"است. تردید نکنید که" این ما هستیم که سبزی‌ها و گیاهان را می‌رویانیم."دشت و دمن را به سبزی می‌آراییم و گلبرگ گل‌ها و شکوفه‌ها را با رنگ‌های شاد و فریبا زینت می‌دهیم. آسمان را با نیلی شفاف و صاف و گاه کبود و ابراندود می‌پوشانیم و زمین را جایی با دشت و جایی با کوه و جایی با دریا و جایی با ریگ‌های روان و جایی دیگر با باغ‌هایی از گل و شکوفه و جنگل‌های انبوه و سرسبز برای زیستن شما فراهم می‌کنیم. باد نوروزی را نویدبخش آمدن بهار می‌سازیم و هزاران عصاره مفرّح و خوشبوی گل و گیاه و سبزه را بدرقه راهش می‌کنیم تا شادی فزای رونق محفلتان گردد. بی‌تردید می‌دانید که"مژده‌ی باد بهاری، از آیات خداست." همه‏ی نوشته...

روی خط آیینه شماره 210

پیرامون مدیریت آموزش و پرورش استان

از خصوصیات بارز امام جمعه و نماینده مقام معظم رهبری در استان یزد«کم گویی و گزیده گویی» و صبوری و درعین حال عنایت ویژه به جامعه فرهنگی است. در مراسم تودیع و معارفه مدیر کل سابق و جدید آموزش و پرورش استان به نکته ای اشاره نمودند که ما حصل و چکیده بسیاری از مقاله هایی است که در طی چند سال اخیر در روزنامه‌های استان چاپ شده بود و آن لزوم «شایسته سالاری» در آموزش و پرورش است همچین تاکید بر اینکه ارتباط‌های بیرونی و خط و خطوط سیاسی نباید وارد سیستم گزینش مدیران شود.آیینه یزد تنها رسانه استان بود که نکاتی از سخنان و تذکرات حجت الاسلام محمدعلی صدوقی را منتشر نمود.
بدیهی است که اگر بعضی از افراد بخواهند عقده فرو کوفته خود یا هم اندیشان خودی «دور بودن از کرسی و میز و مقام» را در آموزش و پرورش باز کنند. به زیان آموزش و پرورش تمام خواهد شد.همه‏ی نوشته...

روی خط آیینه شماره 187

در سوگ معلمی هنرمند

از شمار دو چشم یک تن کم
از شمار خرد هزاران بیش

آخرین برگ دفتر زندگی عارفانه، عاشقانه، عالمانه معلمی هنرمند و هنرمندی معلم ورق خورد تا کتاب پر افتخار زندگی دیگری به پایان برسد امروز حدیث تکراری یک حقیقت و به قول حضرت حکیم توس (اگر مرگ داد است بیداد چیست؟) در گوش هم نجوا نمودیم و تاسف تکراری
قدر آیینه بدانید چو هست
نه که چون آیینه افتاد شکست
و اکنون «از این خویشتن کشتن اکنون چه سود؟
آنان که در یزد «روانشاد سیدحسین شفایی» را می‌شناختند متفق القولند معلمی جدی، کوشا و با سواد، عاشق دانش آموز و مدرسه و مفتخر به شغل خود نه از آن دسته که «از بد حادثه به این درگاه آمده اند» مسلط بر درس، محکم یادگاری از آن معلمان قدیم که در خاطره‌ها ماندگارند و(آنانکه گلیم درویش با هزار تخت شاهی) عوض نکنند در کنار آن کاخ پرشکوه یاس وجودش عطر دل انگیز محبت و عشق را پر می‌کند با طبعی روان که موسیقی و شعر و کتاب و هنر آن را لطافت خاص بخشیده بود گنجینه‌ای بی بدیل از موسیقی و تاریخ و ادبیات که با عرفان حافظ و مولانا تندیس عشق می‌تراشید آنچه این داستان « پرآب چشم» با پایانی (تار) و دلگزا جلوه می‌کند تاسف از روز ( بی کسی و تنهایی او) است همان روز تلخ که تنی چند از معلمان و خانواده‌های آنها تجربه نموده اند. قلم خجل از شرح روزهای پایانی یک معلم (گرچه دون و دور از شان است) عزت و نفس استاد رفیع تر که شرح پر غصه پایان زندگی استادی ادیب و هنرمندی معلم بدهم که چون همه فرهیختگان و هنرمندان از دیرباز تاریخ (تلخ فرجام) است تنهایی و (همیان درم بی سیم و زر) چون همه عزت مداران که خود و خانواده شان می‌دانند و بس. درد بیماری و رنج مخارج درمان و غربت.
آخرین تماس تلفنی کلام منقطع حدیث « یاری از کس نمی‌بینم» بود و ریشخند بر بیمه طلایی و کارت منزلت حمایت و حضور مسئولان و کمک بزرگان و رفاه معلم و تکریم باز نشسته!! وبی وفایی یاران نانی و مگسان دور شیرینی!
کاش دوربین صدا و سیما و فلاش دوربین خبرنگاران، اطراف تخت بیمار درمانده فرهنگی بازنشسته در بیمارستان تهران وجود داشت، تا هزاران برگ فاکتور را به تصویر بکشد و نشان دهد چگونه معلمی تنها، دردمند، مقروض در غربت چه وضعی دارد ؟ آیا خانواده او برای فرداها دلتنگ نمی‌باشند؟
شاید گناهش عزت نفس بود که برای بچه های(پاشنه طلا) و فرزندان نامداران و آقازادگان معلمی نکرد و هرگز در خانه دانش آموزی نکوبید و این افتخار بس که معلمی به تمام معنا بود و عارفی دل بریده، هنرمند و هنرشناس گمنام که برای خدا و دلش هنرش را عرضه می‌کرد.

رفیق نیمه راه – محمدعلی وزیری


روی خط آیینه شماره 181

خواننده‌ای به نام (سید) از شهرستان بافق نامه محبت آمیزی نوشته و شیوه و روش آیینه یزد را در بیان حقایق ستوده اند.
ابیاتی نیز در این زمینه گفته‌اند که با سپاسگزاری از اظهار لطف ایشان به درج چند بیت از ابیات ارسالی مبادرت می‌ورزیم.
الحق والانصاف که آیینه‌ای
گشت یقینم که تو بی کینه ای
نقش همه راست نمایش بده
هیچ نشو همره بوزینه ای
(سید) از این رو به تو دل بسته است
چون تو از ایران و نه از گینه ای


روی خط آیینه شماره 170

ترک تحصیل عامل مهم در بزهکاری نسل جوان 

دوره نوجوانی به دلیل تحولات بلوغ و بحران هویت مرحله‌ای از زندگی است که در آن بزهکاری افزایش یافته خطرات زیادی نسل جوان را تهدید می‌کند لذا به عقیده روانشناسان، نوجوانی و جوانی دوره سردرگمی و هیجان است. در این دوره هم به دلیل تغییرات هورمونی و هم به خاطر اضطرابهای زندگی خطا‌ها واشتباه کاری جوانان افزایش می‌یابد هر چند که از آنها درس هم خواهند گرفت.
در تعریف بزهکاری گفته‌اند: اقدام به عملی که بر خلاف موازین، مقررات و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد از قبیل ولگردی، پرخاشگری فرار ازمدرسه دزدی و قتل، ضرب و جرح و . . . که در جوامع مختلف متفاوت است و از حیث نوع هم به طور کلی بر سه بخش تقسیم گردیده است.
 الف) بزه برعلیه اشخاص مثل ضرب و جرح ، ب ) برعلیه دارایی و مالیکت مثل دزدی، ج ) برعلیه نظم عمومی مانند فحشاء و خرید و فروش مواد مخدر.
حال اگر ما به انگیزه، علل و شرایط و قوع جرم درنسل جوان بپردازیم به این نتیجه می‌رسیم که ترک تحصیل می‌تواند عامل مهمی در سوق دادن جوانان به انواع مفاسد اجتماعی باشد چرا که تجربه نشان داده است بعضی از جوانانی که از مدرسه اخراج شده و به جای کسب و کار و لگرد کوچه و بازار شده‌اند شرایط نابسامان اجتماع، آنها را به ارتکاب جرم ترغیب کرده است خصوصاٌ اگر اجتماعاتی آشفته و پرخطر پیش روی آنها باشد که در چنین وضعیتی فرار از چنگال قانون کار اسانی بوده خود را در ارتکاب جرم آزاد می‌بینند پس باید سعی جوانان ما بر این باشد که از مدارس حداکثر استفاده را ببرند و با ادامه تحصیل وکسب تجربیات لازم آینده درخشان و پررونقی داشته باشند.
نوجوان با ورود به مدارس راهنمایی باید بداند که دوره کودکی گذشته است، دیگر نباید هم و غم او بازی کودکانه باشد بلکه باید آینده را در نظر بگیرد و برای فرداهای خود تلاش کند. چرا که حیات واقعی انسان در پرتو تحصیل علم است.
 آدم بیسواد کور بوده نمی‌تواند در زندگی اجتماعی شخصیتی پیدا کند به فرموده رسول خدا (ص): العلم نور یقدفه الله فی قلب من یشاء ( علم نور است به هر کس خدا بخواهد می‌دهد) پس عالم شدن هم لیاقت و شایستگی می‌خواهد.
 هرچند عده‌ای علم را برای رسیدن به پول و مقام ضروری می‌دانند ولی به عقیده یک فرد مسلمان علم ارزش است، دانش برای فرد مومن کمال و شرافت محسوب می‌شود نوجوانان مسلمان این باور را دارد که اگر در تحصیل علم نکوشد روز قیامت مورد بازخواست الهی قرار می‌گیرد.

مسئول فرهنگی کانون اصلاح وتربیت یزد – عبدالحسین مروج


روی خط آیینه شماره 169

شرح پریشانی من گوش کنید

در بهمن ماه سال 1386 با گرفتن وام خرید خودرو از دانشگاه و قرض و قوله از این جا و آنجا برای خرید یک دستگاه پژو پارس ثبت نام کردم برابر قرارداد اولیه، مقرر شده بود خودروی خریداری شده در خردادماه 87 تحویل شود. در تیر ماه سال 87 به بنده ابلاغ شد که امکان تحویل خودرو خریداری شده یعنی پژوی پارس دو گانه سوز با ترمز ABS وجود ندارد.بعد از مکاتبات فراوان و رفت و آمدهای بیشمار، خودروی خریداری شده از دوگانه سوز به یگانه سوز تبدیل شد و آبان ماه همان سال یعنی با 5 ماه تاخیر از موعد تحویل به اینجانب واگذار شد،اما از همان اول ترمز ABS آن کار نمی‌کرد. برای رفع نقص آن به نمایندگی مراجعه کردم اما در رفع نقص خودرو برنیامدند و مرا به دیگر جاها حوالت دادند تا خرداد سال 88 به همه نمایندگی‌های یزد و پاره‌ای از نمایندگی‌ها در اصفهان و خوزستان و تهران مراجعه کردم اما جملگی علت را دسته سیم ترمز که سیستم همخوانی نداشت عنوان کردند.
حدود 5 ماه است که صدها بار با مسئولان امر در اصفهان و یزد و تهران و مسئولان ساپکو و غیره صحبت کردم اما هیچ کدام مثمر ثمر واقع نشد و حتی به تعزیرات حکومتی شکایت کردم نتیجه‌ای عاید نشد تا این که مورخ 5/12/88 به من ابلاغ شد که ماشین رفع نقص شده است و باید برای تحویل گرفتن آن به نمایندگی بروم گویا چند نفر کارشناس از تهران به یزد اعزام شدند و با جابه جایی سیم ترمز به اصطلاح آن را رفع نقص کرده بودند در صورتی که قبلاً مهندسان فنی گفته بودند که دسته سیم ترمز این ماشین دیگر اصلاٌ تولید نمی‌شود و این کار صرفاً برای رفع مسئولیت بوده است تا ماشینی که گارانتی آن تمام شده از تعمیرگاه خارج کنم و دیگر شرکت هیچ مسئولیتی را نپذیرد.
وقتی حقوق خریداران به عیان توسط شرکت‌های انحصاری خودرو ضایع می‌شود چه باید کرد و از ظلم و ستمی که بر خریداران این گونه خودروها می‌رود به کجا و چه کسی باید شکایت برد؟صرف 17 ماه وقت و زمان برای رفع یک نقص خودرو با کدام منطق سازگاری دارد؟
امروز در جهان می‌شود با پرداخت 18 هزار دلار یعنی مبلغی که برای خودروی معیوب پرداخته کرده ام، خودرویی مناسب خرید و دست کم تا 15 سال با خاطری آسوده از آن استفاده کرد و از گارانتی خدمات پس از فروش آن بهره برد چرا و تا چه وقت مردم باید تولیداتی که کمتر با استانداردهای جهانی همخوانی دارد گاه تا دو برابر قیمت جهانی خریداری کنند و به جای آسایش و آرامش دربدر و گرفتار شوند؟

«دکتر مرتضی فلاح- عضو هیات علمی دانشگاه یزد »


روی خط آیینه شماره 167

نامه‌ای به استاندار یزد

جناب فلاح زاده: پنج سال پیش اینجانب زندگی و سر پناه خود را در شیراز چوب حراج زده و به یزد آمدم تا هم قدمی در راه تولید دراین مرز و بوم برداشته باشم وهم تلاش جهت معاشی حلال آغاز کنم پس از گرفتن موافقت اصولی درمراجعه به بانک گفتند این کار (تولید و پرورش شتر مرغ) توجیه اقتصادی ندارد نامه نگاری‌ها شروع شد پنج بار به دفتر ریاست جمهوری نامه نوشتم مجلس را در جریان قراردادم، زمانی که آقای شیخ الاسلامی ریاست دفتر ریاست محترم جمهوری را به عهده داشتند تماسی با اینجانب گرفته شد و فرمودند نامه را به استانداری ارجاع داده، می‌توانید از این طریق و از محل بودجه بنگاه‌های زود بازده این وام را درخواست نمائید که رونوشت به استانداری و اینجانب نیز ارسال شده بود به امید توفیق دوباره دوندگی را شروع نمودم نمی‌دانم بودجه بنگاه‌های زودبازده چقدر است که 450 میلیارد تومان تسهیلات داده شده را اعلام فرموده اید. به گذشته هم کاری ندارم که چه قدر دوندگی داشته‌ام و زندگیم دراین راه به کجا کشیده شده است اما هم اکنون به شما و در پیشگاه ملت هموطن یزدیم اعلام می‌دارم آب و زمین این طرح (پرورش و تولید شتر مرغ) مهیاست و پس از چندین سال تحقیق و کار در این ارتباط به جرأت می‌توان طرح را به استان کویری یزد طرح با سود دهی بالا اعلام نمود. مستدعی است در خصوص درخواست اینجانب اقدامات لازم را مبذول فرمائید و مرا در جهت انجام این مهم یاری فرمائید.

اکبر یزدانی


روی خط آیینه شماره 145

آقای محمدعلی رضایی از باب امر به معروف و نهی ازمنکر طی نامه مورخ 13/7/88گله مند بودند که چرا در شماره 143هفته نامه خبری تحت عنوان:«تبریک احمدی نژاد قبل از تایید رسمی نتایج انتخابات افغانستان» درج گردیده است.
به استحضار ایشان می‌رسد خبر مذکور عیناً از روزنامه جمهوری اسلامی نقل شده و دخل و تصرفی در آن به عمل نیامده است.موارد دیگری نیز که حکایت از اظهار نظر مشارالیه به مطالب آیینه یزد و ایراد اتهامات و کلی گویی هایی خطاب به مدیر مسئول هفته نامه دارد، در آن نامه منعکس شده است لذا ضمن احترام به نظریات و خط و سلیقه نامبرده اعلام می‌نماید بسیاری ازمطالب مندرج در آن نامه تکذیب می‌گردد و صحت ندارد.